🖋 «همدار» یا «همداشته» (the commons)، یک اسمِ جمع و مفهومی بسیار کلیدی است که در این نوشته آنرا از زبان یکی از فعالان و نظریهپردازانِ این حوزه معرفی میکنیم. پیش از خواندنِ متن به سه نکته توجه داشته باشید. یکی اینکه، متأسفانه، the commons با سطحینگری و سهلانگاریِ ویژهای به عنوانِ «منابعِ مشترک» به جامعهٔ فارسیزبان معرفی شده است. شاید یکی از دلایلِ این سهوِ لِسان، یکسان گرفتنِ دو واژهٔ common (به معنایِ مشترک) و the commons (به معنایِ همدار که پیشنهادِ ماست) با یکدیگر باشد. به هر حال، همدار مفهومی عامتر و بنیادیتر از منابع است: بر خلافِ منابع که موجودیتی اساساً اقتصادی هستند، همدارها صرفاً اقتصادی نیستند—اگر چه میتوانند دربرگیرندهٔ آن باشند (برای مطالعهٔ بیشتر دربارهٔ مفهومِ همدار و تفاوتِ آن با «منبع» و «مشاع» اینجا را ببینید). نکتهٔ دوم این است که به واسطهٔ دلایلی تاریخی، بسیاری از مخاطبان به محضِ مواجه شدن با مفهومِ «همدار»، به یادِ مفهومِ «تراژدیِ منابعِ مشترک»—در واقع «تراژدی همدارها»—میافتند و در نتیجه به عمق و گستردگیِ این مفهومِ بنیادی و کلیدی توجهِ کافی مبذول نمیدارند. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم یکی از مهمترین و بلندمدتترین اهدافِ ما در مجلهٔ یوتوپیا معرفیِ این مفهومِ بنیادی و باطل کردنِ تصوری باشد که همدارگریْ را مرادف با تخریب، سوءبرداشت و تراژدی میداند. در نهایت، نکتهٔ سوم این است که همدار مفهومی گسترده است که ابعادِ آن را نمیتوان در یک یادداشتِ کوتاه باز کرد و همین متنِ کوتاه نیز حاوی تعدادِ زیادی مفهوم و واژهٔ نسبتاً جدید در زبانِ فارسی است که طبعاً باید به تدریج دربارهٔ آنها صحبت کرد و معادلهای انتخابی را اصلاح نمود. بنابراین، این یادداشت را باید به عنوان یک مقدمهٔ کوتاه، یک نوشتهٔ مرجع برایِ استفادهٔ مجدد در آینده و دریچهای به سویِ کنجکاویِ بیشتر و خودآموزی در نظر گرفت. این نوشته ترجمهٔ دو یادداشت است (این و این)، با اندکی تلخیص در مقدمات. متنهایِ اصلی را میتوانید در اینجا نیز ببنید.
🖋 مترجم: روزبه فیض
همدارها، کوتاه و شیرین
معرفی ایدهٔ همدار[۱]the commons به تازهواردها کارِ دشواری است. اما در این یادداشت نهایتِ سعیام را میکنم تا مهمترین اجزاءِ این مفهوم را معرفی کنم.
- همدارْ نظامی اجتماعی برای نیکداریِ بلندمدتِ[۲]long-term stewardship منابع است، به گونهای که ارزشهای مشترک و هویتِ اجتماع[۳]community حفظ شود.
- همدارْ نظامی خودسامان[۴]self-organized برای مدیریتِ منابع—چه تمامشدنی[۵]depletable و چه تجدیدپذیر[۶]replenishable—توسطِ اجتماعها است، به گونهای که وابستگی اندکی به بازار یا دولت[۷]State داشته یا به کلی از آنها مستقل باشد.
- همدارْ ثروتی است که به ارث بردهایم یا به کمکِ یکدیگر ایجاد کردهایم و باید به صورتِ دستنخورده یا بهبود یافته به فرزندانمان واگزار کنیم. ثروتِ جمعیِ ما شاملِ هدیههایِ طبیعت، زیرساختهایِ مدنی، آثارِ فرهنگی، سنتها و دانشهاست.
- همدارْ بخشی از اقتصاد و زندگی است که ارزش[۸]value تولید میکند؛ به شیوهای که قدرِ آن دانسته نمیشود و اغلب توسطِ بازار-دولت[۹]Market-State به خطر میافتد.
هیچ فهرستِ جامعی از همدارها وجود ندارد، چرا که هر جا اجتماعی تصمیم بگیرد منبعی را به صورتِ جمعی مدیریت کند و به طورِ ویژه بر پایایی[۱۰]sustainability و دسترسی و مصرفِ عادلانهٔ آن[۱۱]equitable access and use تأکید ورزد، همدارِ نوینی خلق میشود.
همدارْ [صرفاً] یک منبع نیست؛ بلکه علاوه بر آن، شاملِ اجتماع، قواعد، ارزشها و نُرمهای تعریف شدهای است که توسطِ اجتماعی که منابعِ خود را مدیریت میکند وضع شدهاند. منابعِ زیادی وجود دارند که باید آنها را به مثابهِ همدار مدیریت کرد، مانندِ جوِ زمین، اقیانوسها، دانشِ ژنتیکی و گوناگونیِ زیستی[۱۲]biodiversity.
هیچ همداری بدونِ همدارگری[۱۳]commoning وجود ندارد. همدارگری یعنی رویههایِ اجتماعی و نُرمهایِ مربوط به مدیریتِ یک منبع با هدفِ سودِ جمعی. طبیعتاً، شیوههای همدارگری، از یک همدار به همدارِ دیگر فرق میکنند چرا که جوامعِ انسانی نیز متنوع هستند. بنابراین هیچ «الگوی معیاری»[۱۴]standard template برای همدارها وجود ندارد؛ تنها چیزی که وجود دارد «همانندیهایِ بَرخالی»[۱۵]fractal affinities یا الگوها و اصولِ مشترک بینِ همدارهاست. در نتیجه فهمِ ما از همدارها باید بیشتر نظیرِ یک «فعل» و کمتر یک «اسم» باشد. فقط با مشارکتِ پایین-به-بالا[۱۶]bottom-up participation، مسئولیتِ شخصی، شفافیت و پاسخگوییِ خودناظمی[۱۷]self-policing accountability میتوان به یک همدار جان بخشید.
حصارکشیِ همدارها[۱۸]the enclosure of the commons یکی از مشکلاتِ بزرگ و نادیدهگرفتهشدهٔ معاصر است؛ اتفاقی که همراه با تجاریسازیِ منابعِ مشترک[۱۹]commercialization of shared resources و معمولاً با هدفِ سودجوییِ خصوصی در بازار رخ میدهد. حصارکشیِ همدارها را میتوان در ثبتِ تجاریِ ژنها و انواعِ گونههای جاندار، استفاده از حقوق نشر و کُپیرایتها[۲۰]copyrights برایِ اسیر کردنِ خلاقیت و فرهنگ، خصوصیسازیِ آب و زمین، و تلاشهایی که برای تبدیلِ اینترنت به بازاری بسته و انحصاری[۲۱]a closed, proprietary marketplace میشود و نمونههای متعددِ دیگر جستجو کرد.
حصارکشی دربارهٔ سلبِ مالکیت[۲۲]dispossession است. حصارکشیِ همدارها منابعِ متعلق به اجتماع یا همگان را خصوصیسازی و کالاسازی میکند؛ و فرهنگِ همدارْبنیان[۲۳]a commons-based culture، یعنی همهبرابری در همتولیدی و همحُکمرانی[۲۴]egalitarian co-production and co-governance، را به واسطهٔ نظمِ بازار، یعنی سلسلهمراتب و روابطِ پولمحور بینِ تولیدکننده و مصرفکننده، تخریب میکند. تمایلِ بازارها در این است که التزاماتِ اندکی به محلیّتها[۲۵]localities، فرهنگها و شیوههایِ زندگی داشته باشند. این در حالی است که اینها بخشهایی لاینفک از همدارها هستند.
همدارهایِ کلاسیک کوچکْمقیاس هستند و تمرکزشان بر منابعِ طبیعی است. معیشت و حیاتِ روزمرهٔ حدود دو میلیارد نفر از مردمِ جهان به همدارهایی نظیرِ جنگلها، شیلات و ماهیگیرگاهها[۲۶]fisheries، آب، حیاتِ وحش و سایرِ منابعِ طبیعی وابسته است. اما همدارگرانِ معاصر در تلاش هستند که ساختارهایِ قانونی، اشکالِ نهادی و رویههایِ اجتماعیِ نوینی بیابند که به طیفِ گستردهای از همدارها اجازهٔ عمل در مقیاسهایِ بزرگتر را بدهد و از منابعِ آنها در مقابلِ «تهدیدِ حصارکشی توسطِ بازار» محافظت کند.
شبکههایِ باز[۲۷]open networks زیرساختهایی مناسب برایِ میزبانیِ همدارها هستند. آنها فضاهایی کمهزینه و در دسترس هستند تا مردم بتوانند شیوههایِ حکمرانی، قوانین، کردارهایِ اجتماعی[۲۸]social practices و ابرازهایِ فرهنگیِ[۲۹]cultural expression خود را ابداع کنند. به همین دلیل است که شبکهٔ جهانی اینترنت باعثِ بروز این همه همدارِ مولد و محکم شده است: نرمافزارهایِ رایگان و متنباز[۳۰]free and open source software، ویکیپدیا و تعدادِ بیشماری ویکیِ دیگر، بیش از ده هزار مجلهٔ آکادمیکِ دسترسیآزاد[۳۱]open access، جنبشِ منابعِ آموزشیِ باز[۳۲]the open educational resources (OER) movement، جنبشِ دادههایِ باز[۳۳]the open data movement، وبگاههایِ هنر و فرهنگِ همکارانه[۳۴]collaborative، فَبلَبها[۳۵]Fab Labs که کارگاههای کوچکِ ساختِ دیجیتال هستند و طراحیِ جهانی را با تولیدِ محلی تلفیق میکنند و نمونههای متعددِ دیگر. به هر حال، در عصرِ سکوهایِ شبکهایِ سرمایهمحور نظیرِ فیسبوک، گوگل و اوبِر[۳۶]Uber، همدارهایِ دیجیتال باید گامهایی درست در جهتِ پاسداری از ثروتی که ایجاد میکنند بردارند.
لازم است که در همهٔ سطوح—محلی، منطقهای، ملی و جهانی—شکلهایِ نوینی از همدارها و رویهها ابداع شود. لازم است که صورتهایِ نوینی از اتحاد بینِ همدارگران و پیوندِ بینِ لایههایِ مختلف همدارها شکل بگیرد. در این میان همدارهایِ فراملیتی[۳۷]Trans-national commons نقشی کلیدی خواهند داشت تا به همساز کردنِ حکمرانیْ با واقعیتهایِ بومشناسیک کمک کنند و به عنوانِ نیرویی مصالحهگر در سراسرِ مرزهایِ سیاسی عمل نمایند. بنابراین، برایِ عملی ساختنِ همدارها و ممانعت از محصورسازیِ آنها توسطِ بازار، نیازمندِ نوآوری در قوانینِ حقوقی، سیاستِ همگانی[۳۸]public policy، حکمرانیِ همدارمحور[۳۹]commons-based governance، رویههایِ اجتماعی و فرهنگ هستیم. همهٔ اینها جهان بینیِ کاملاً متفاوتی را نسبت به آنچه امروز در نظامهایِ حکمرانیِ مستقر، به ویژه آنها که به دولت یا بازار مربوط میشوند، آشکار خواهند ساخت.
هشت نکتهٔ مبنایی دربارهٔ همدارها
🖋 شناسایی و معرفیِ «اصولِ کلیدی در طراحیِ همدارهایِ موفق»[۴۰]key design principles for successful commons را باید یکی از بزرگترین دستاوردهایِ پروفسور الینور اُستروم[۴۱]Professor Elinor Ostrom به شمار آورد. او در «حکمرانیِ همدارها»[۴۲]Governing the Commons، کتابِ مهمی که در سالِ ۱۹۹۰ منتشر کرد، هشت اصلِ کلیدیِ طراحی[۴۳]key design principles را معرفی میکند. مخاطبِ او در این کتاب دانشمندانِ علومِ اجتماعی و محققانی هستند که به شکلی بیطرفانه[۴۴]neutral، غیرِمشارکتی[۴۵]non-participatory و علمی دربارهٔ مدیریتِ اموالِ عمومی[۴۶]common-pool resources تحقیق میکنند. در نتیجه اصولِ ارائه شده نه تنها در دسترسِ عمومِ مردم قرار ندارند، بلکه منعکس کنندهٔ تجربهٔ مستقیم و صدایِ اولْشخصِ همدارگران[۴۷]commoners نیستند. این نوشته نتیجهٔ گفتگویی مفصل است که در تابستانِ ۲۰۱۲ انجام شد[۴۸]The first German Sommerschool on the Commons, which took place in Bechstedt/Thuringia in June 2012 و هدفِ آن حلِ مشکلِ یاد شده و وضعِ «اصولِ همدارگری»[۴۹]principles for commoning بود. طیِ این گفتگوها هشت نکتهٔ مبنایی در همدارگری[آ]«نکتهٔ مبنایی» (Point of Reference یا Reference Point) ایده، فکت یا معیاری است که برای درک یا قضاوتِ چیزی به کار میآید. م. شناسایی شد که به نوعی بازتفسیر و بازچینی اصولِ طراحیِ اُستروم هستند. به قولِ سیلکِه هِلفریش[۵۰]Silke Helfrich این هشت نکتهٔ مبنایی «بر پایهٔ این باور شکل گرفتهاند که همدارها میتوانند در زمینهها و شرایطِ متفاوتی شکوفا شوند.»
هشت نکتهٔ مبنایی در همدارگری
الینور اُستروم و دیگران هشت اصلِ کلیدیِ طراحی برای استفادهٔ مشترک از منابع پیشنهاد کردهاند. برای اینکار آنها نتایجِ تعدادِ زیادی مطالعهٔ موردی[۵۱]case study از نقاطِ مختلفِ جهان را خلاصه کردهاند. این اصول رویکردی علمی دارند و اهمیتِ زیادی برای جنبشِ همدارها یافتهاند. اما رویکردِ ما به همدارها از زاویهٔ دیدِ فعالانِ همدارگری است؛ یعنی کسانی که همدار ایجاد میکنند و از همدارهایِ موجود مراقبت به عمل میآورند. توجهِ ما عمدتاً بر ایجادِ عرصه و فضا برای اجتماع و گسترشِ همکاری است و علاقهٔ کمتری به نهادها و نهادسازی[۵۲]institutions داریم. در رابطه با منابع[۵۳]resources، اولویتِ اصلیِ ما نگهداری و بهرهبرداری از آنهاست و تمایلِ چندانی به متمایز کردنِ همدارهایِ مادی و غیرمادی، یا سنتی و نوین، نداریم. بنابراین، در اینجا منظورِ ما از همدار، همهٔ انواعِ همدارها است. ما از اصولِ اُستروم به عنوانِ الگویی برایِ معرفیِ این نکاتِ مبنایی استفاده کردهایم. امیدواریم همدارگران در آنها چیزی مفید برای رویههایشان بیابند.
دنیایِ معاصر جایی آرمانی برای همدارها نیست، بلکه دشمنِ آنهاست. بنابراین درکِ این نکته برایِ همدارگران بسیار مهم است که «همدارها گنجینهای در دستِ ما هستند و باید تا میتوانیم مراقبِ آنها باشیم و در مسیرِ شکوفاییشان تلاش کنیم.»
۱. به عنوانِ یک همدارگر، من از اینکه از کدام منابع باید مراقبت کنم و چه کسانی در این مسئولیت با من شریک هستند درکِ کاملی دارم. منابعِ همدار[۵۴]commons resources منابعی هستند که با همدیگر ایجادشان میکنیم، که به عنوانِ هدیههایِ طبیعت مراقبشان هستیم یا امکانِ بهرهبرداریِ همگانیشان تضمین شده است.
۲. ما از منابعِ همداری که ایجاد، مراقبت و نگهداری میکنیم، استفاده میکنیم. ما از وسیلههایی—زمان، فضا، فنآوری و کمیّتِ یک منبع—استفاده میکنیم که در زمینه و شرایطِ خاصی که در آن قرار داریم فراهم هستند. من، به عنوانِ یک همدارگر، از اینکه رابطهای عادلانه[۵۵]fair بینِ مشارکتهایم و مزایایی که دریافت میکنم وجود دارد خوشنود هستم.
۳. ما قوانین و تعهداتی که خودمان تعیین کردهایم را میپذیریم، یا آنها را تغییر میدهیم؛ و همهٔ همدارگران میتوانند در این فرایند مشارکت داشته باشند. تعهداتِ ما در راستایِ ایجاد، مراقبت و نگهداریِ همدارهایی است که نیازهای ما را برآورده میسازند.
۴. ما، خودمان، بر پایبندی بر این تعهدات نظارت میکنیم و گاهی نیز چنین مسئولیتی را به معتمدانمان واگذار میکنیم تا ما را در رسیدن به این هدف—ایجاد، مراقبت و نگهداریِ همدارها—یاری کنند. ما پیوسته تعهداتمان را ارزیابی میکنیم تا اطمینان یابیم هنوز در خدمتِ هدفی که برایشان در نظر گرفتهایم هستند.
۵. ما قوانینِ مناسبی برای رویارویی با تخلفاتی که از تعهداتمان انجام میشود داریم. بسته به زمینه، شرایط و شدتِ تخلف، ما تعیین میکنیم که مجازاتی در کار باشد و از چه نوعی.
۶. هر همدارگری میتواند از فضا و امکاناتِ ایجاد شده برایِ حلِ اختلافات[۵۶]conflict resolution استفاده کند. ما سعی میکنیم اختلافات را به شیوهای آسان و دستیافتنی بینِ خودمان حل کنیم.
۷. ما خودمان اموراتمان را تنظیم و تعدیل[۵۷]regulate میکنیم و مقاماتِ بیرونی[۵۸]external authorities به آن احترام میگذارند.
۸. ما میدانیم که هر همدار، بخشی از یک کلیتِ بزرگتر است. بنابراین وجودِ نهادهای مختلف که در مقیاسهایِ مختلفی عمل میکنند، برای تسهیل و هماهنگیِ نیکْداری[۵۹]stewardship و همکاری با یکدیگر لازم است.
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
دیوید بولیر نویسنده و فعال مدنی در حوزهٔ همدارها (the commons) است.
the commons ↩
long-term stewardship ↩
community ↩
self-organized ↩
depletable ↩
replenishable ↩
State ↩
value ↩
Market-State ↩
sustainability ↩
equitable access and use ↩
biodiversity ↩
commoning ↩
standard template ↩
fractal affinities ↩
bottom-up participation ↩
self-policing accountability ↩
the enclosure of the commons ↩
commercialization of shared resources ↩
copyrights ↩
a closed, proprietary marketplace ↩
dispossession ↩
a commons-based culture ↩
egalitarian co-production and co-governance ↩
localities ↩
fisheries ↩
open networks ↩
social practices ↩
cultural expression ↩
free and open source software ↩
open access ↩
the open educational resources (OER) movement ↩
the open data movement ↩
collaborative ↩
Fab Labs ↩
Uber ↩
Trans-national commons ↩
public policy ↩
commons-based governance ↩
key design principles for successful commons ↩
Professor Elinor Ostrom ↩
Governing the Commons ↩
key design principles ↩
neutral ↩
non-participatory ↩
common-pool resources ↩
commoners ↩
The first German Sommerschool on the Commons, which took place in Bechstedt/Thuringia in June 2012 ↩
principles for commoning ↩
Silke Helfrich ↩
case study ↩
institutions ↩
resources ↩
commons resources ↩
fair ↩
conflict resolution ↩
regulate ↩
external authorities ↩
stewardship ↩
آ) «نکتهٔ مبنایی» (Point of Reference یا Reference Point) ایده، فکت یا معیاری است که برای درک یا قضاوتِ چیزی به کار میآید. م. ↩