آینده‌یِ تجدیدپذیرِ ما

در منتخب سردبیر/نوشته شده در سال ۲۰۱۶ توسط
ریچارد هاینبرگ در نوشته‌ی زیر نشان می‌دهد که تغییرِ اقلیم و افزایشِ هزینه‌ی تولیدِ نفت (و سایرِ سوخت‌هایِ فسیلی، همین‌طور منابعِ هسته‌ای) دو نیرویِ مهمی هستند که گذار به دورانِ پساکربن را اجتناب‌ناپذیر می‌کنند.

مطلبِ اصلی
ترجمه روزبه فیض

ما در چند دهه‌ی آینده شاهدِ تحولی گسترده و عمیقِ در شیوه‌ی تأمین و مصرفِ انرژی در سراسرِ جهان خواهیم بود. در حالی‌که بیشترِ جوامعِ معاصر، اغلبِ انرژیِ موردِ نیازِ خود را از سوخت‌هایِ فسیلی تأمین می‌کنند، تا پایانِ قرنِ جاری انرژیِ ما در درجه‌ی اول از منابعِ تجدیدپذیر نظیرِ انرژیِ خورشیدی، بادی، زیست‌توده‌ای[۱]biomass و زمین‌گرمایی[۲]geothermal تأمین خواهد شد.

دو نیرویِ مقاومت‌ناپذیر این تحولِ تاریخی را رقم می‌زنند.

اولین نیرو ضرورتِ پرهیز از تغییرِ اقلیمِ فاجعه‌آمیز است. در دسامبرِ ۲۰۱۵، ۱۹۶ کشورِ جهان یک‌صدا قبول کردند که گرمایشِ جهانی را به حداکثر دو درجه‌ی سانتی‌گراد بالاتر از دمایِ میانگینِ زمین در دورانِ پیش‌صنعتی محدود کنند. فن‌چاره‌هایی نظیرِ جداسازی و ذخیره‌‌سازیِ کربن[۳]carbon capture and storage، ترسیبِ کربن[۴]carbon sequestration در خاک‌ها و جنگل‌ها و سایرِ تلاش‌ها و فن‌آوری‌هایِ دارایِ «انتشارِ منفی»[۵]negative emissions می‌توانند تا حدی نرخِ انتشارِ گازهایِ گل‌خانه‌ای در جو را کاهش دهند. با این وجود، عمده‌ی کاهشِ گازهایِ گل‌خانه باید از طریقِ کاهشِ مصرفِ سوخت‌هایِ فسیلی تأمین شود.

دومین نیرویِ محرکی که ما را به سویِ دورانِ «پساکربن»[۶]post-carbon سوق می‌دهد تخلیه‌ی روزافزونِ منابعِ نفت، زغالِ سنگ و گازِ طبیعی در جهان است. حتی اگر هیچ‌ اقدامیِ برایِ پرهیز از تغییرِ اقلیم انجام ندهیم، رژیم‌هایِ موجودِ انرژیِ ما ناپایا[۷]unsustainable هستند. با وجودی که هنوز مقادیرِ عظیمی از سوخت‌هایِ فسیلی در پوسته‌ی زمین وجود دارد، بخشی از این منابع که از لحاظِ اقتصادی قابلِ بهره‌برداری هستند به مراتب کوچک‌تر است و صنعتِ نفت تاکنون بر استخراجِ با کیفیت‌ترین و راحت‌ترین بخشِ این منابع تمرکز کرده است.

همه‌ی تولیدکنندگانِ سوخت‌هایِ فسیلی با مشکلی به نامِ «کاهشِ کیفیتِ منابع» مواجه هستند. این مشکل به ویژه درباره‌ی «نفت»[۸]petroleum صادق است. طیِ دهه‌ی ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۵، هزینه‌ی تولیدِ نفت بیش از ده درصد در سال افزایش یافت. چرا که ذخایرِ ارزان و دمِ دستیِ[۹]low-hanging fruit در حالِ زوال هستند (تصویرِ زیر). با وجودیِ که فن‌آوری‌هایِ نوینِ استخراج دسترسی به منابع با کیفیتِ پایین‌تر—نظیرِ ماسه‌هایِ نفتی[۱۰]tar sand یا نفت شِیل[۱۱]tight oil—را امکان‌پذیر ساخته‌اند، این فن‌آوری‌ها نیازمندِ سرمایه‌گذاریِ بیشتری هستند و معمولاً با ریسک‌هایِ زیست‌محیطیِ بیشتری همراهند. عرضه‌یِ جهانیِ گاز و زغالِ سنگِ هنوز به این نطقه‌یِ واژگونیِ گرانی[۱۲]higher-cost tipping point نرسیده است؛ اما مطالعاتِ متعدد نشان می‌دهند که پایانِ عرضه‌ی اقتصادی و نسبتاً ارزانِ این سوخت‌ها نیز طیِ چند سالِ آینده—و نه چند دهه‌ی دیگر—فرا خواهد رسید. شکی نیست که ما تا سال‌ها به مصرفِ سوخت‌هایِ فسیلی ادامه خواهیم داد؛ اما زوالِ آن‌ها اجتناب‌ناپذیر است. ما به سمتِ آینده‌ای عاری از سوخت‌هایِ فسیلی حرکت می‌کنیم، چه آمادگی‌اش را داشته باشیم و چه نداشته باشیم.

oil-capex
توضیح نمودار: تغییرات در میزانِ سرمایه‌گذاری در صنعتِ نفت و تأثیرِ آن در تولیدِ نفت بعد از گذشتِ ده سال (مقایسه‌ی میزانِ سرمایه‌گذاری در ۱۹۹۸ و تولید نفت در ۲۰۰۵ با میزانِ سرمایه‌گذاری در ۲۰۰۵ و تولیدِ نفت در ۲۰۱۳) نشان می‌دهد که طیِ دو دهه‌ی اخیر میزانِ سرمایه‌گذاری در صنعتِ نفت افزایش یافته در حالی که تولیدِ نفت کمتر شده است. به عبارتِ دیگر، بهایِ واقعیِ تولیدِ نفت نسبت به دهه‌ی قبل افزایش یافته است.[۱۳]U.S. Energy Information Administration and Steven Kopits, “Oil and Economic Growth: A Supply Constrained View,” presentation at Center on Global Energy Policy, Columbia University, New York, NY, February 11, 2014.

اگر روندهایِ فعلی ادامه یابند، به احتمالِ زیاد، سهمِ شکافتِ هسته‌ای[۱۴]nuclear fission در تأمینِ انرژیِ موردِ نیازِ ما در آینده بیشتر از آن‌چه امروز شاهدش هستیم—به غیر از چین و چند کشورِ‌ دیگر—نخواهد بود. در واقع، عواملی نظیرِ نیاز به سرمایه‌گذاریِ زیاد و رعایتِ اصولِ ایمنیِ مفصل (به خصوص بعد از فوکوشیما)، افزایشِ چالش‌هایِ مربوط به ذخیره و دفعِ پسماندها، و خطرِ بروزِ سوانحِ فاجعه‌بار و تکثیرِ سلاح‌هایِ اتمی ممکن است منجر به کوچک شدنِ جدیِ صنعتِ هسته‌ای تا پایانِ قرنِ جاری گردند. علی‌رغمِ گزارش‌هایی که درباره‌ی پیشرفتِ تولیدِ انرژیِ همجوشیِ داغ[۱۵]hot fusion power منتشر می‌شود و ادعاهایِ مربوط به همجوشیِ سرد[۱۶]cold fusion، در حالِ حاضر این منابع هیچ انرژیِ قابلِ عرضه‌ای تولید نمی‌کنند و حتی اگر این گزارش‌ها و ادعاها را موجه بدانیم احتمالِ این‌که این منابعِ انرژی طیِ دهه‌هایِ آتی سهمی قابلِ اعتنا در تأمینِ انرژی داشتن باشند بسیار اندک است.

سوخت‌هایِ فسیلی در حالِ خروج از صحنه‌ هستند و انرژیِ هسته‌ای نیز در بن‌بست است. تنها گزینه‌ی باقی‌مانده‌ منابعِ تجدیدپذیر نظیرِ انرژیِ خورشیدی، بادی، آبی، زمین‌گرمایی و زیست‌توده‌ای است که باید انرژیِ موردِ نیازِ جامعه‌هایِ آینده را تأمین کنند.

ساده‌انگاری است اگر بگوییم در آینده‌ای نه چندان دور شاهدِ دنیایی خواهیم بود که صد در صد از انرژی‌هایِ تجدیدپذیر استفاده می‌کند. با این‌حال، بررسیِ این‌که تحولِ راستینِ سیستم‌هایِ انرژی‌مان به منابعِ تجدیدپذیر چه معنایی خواهد داشت کاری ارزشمند است. چرا که انرژی در هر فعالیتی که انجام می‌دهیم و در محیطِ مصنوعِ اطرافمان[۱۷]built environment مستتر است (ساخت، نگهداری و از رده خارج کردنِ محیطِ مصنوع نیازمندِ انرژی است). به نوعی می‌توان گفت که انرژیِ ارزان سرچشمه‌ی موجودیتِ تمدنِ ماست. همان‌طور که جهان شروع به تغییرِ منابعِ انرژیِ خود می‌کند، تأثیرِ نهاییِ آن بر عادت‌‌ها و توقعاتِ شخصی و جمعیِ ما عمیق خواهد بود. انتقال از چوب و نیرویِ ماهیچه‌ای به سوخت‌هایِ فسیلی شیوه‌هایِ زندگی، جوامع‌ و اقتصادهایمان را به شکلی رادیکال دگرگون ساخت. دور از ذهن نخواهد بود اگر فرض کنیم انتقال از سوخت‌هایِ فسیلی به منابعِ تجدیدپذیر نیز منجر به تحولی رادیکال در ما خواهد شد—به ویژه اگر این تحول به معنایِ تغییر در کمیت و کیفیتِ انرژیِ قابلِ مصرف توسطِ تمدنِ انسانی باشد.

اما دنیایی که صد در صد متکی به منابعِ تجدیدپذیر است چه شکلی خواهد بود؟ زندگی در آن چه حسی خواهد داشت؟ نوادگانِ ما بدونِ دسترسی ِ مستقیم یا غیرِمستقیم به سوخت‌هایِ فسیلی روزشان را چطور سپری خواهند کرد؟ غذایشان از کجا خواهد آمد؟ چگونه جا به جا خواهند شد؟ ساختمان‌هایی که در آن زندگی می‌کنند به چه شکل، و ساز و کارشان به چه نحو خواهد بود؟ تصوراتِ ما درباره‌ی آینده همیشه در جزییات نادرست است؛ حتی خیلی وقت‌ها در پیش‌بینیِ کلیات نیز ناموفق هستیم. اما گاه تصوراتِ ما به شکلی مفید اشتباه از کار در می‌آیند. بررسیِ انواعِ سناریوها به ما کمک می‌کند انواعِ پیش‌آمدهایِ احتمالی را بررسی کنیم و خودمان را برایِ بروزشان آماده کنیم، حتی اگر دقیقاً ندانیم کدام سناریو به واقعیتِ آینده نزدیک‌تر خواهد بود. علاوه بر این، با تخیل درباره‌یِ آینده می‌توانیم رویِ شکل‌گیریِ آن تأثیر بگذاریم: مدت‌ها پیش، تبلیغات‌چی‌ها و صنعت‌ورزان دریافتند که بازاریابان، طراحان و هنرمندانِ تجاریِ خلاق می‌توانند انتخاب‌ها، رفتارها و توقعاتِ جوامع را شکل دهند. اگر ما واقعاً در ابتدایِ راهی باشیم که بعدها به عنوانِ بزرگ‌ترین گذارِ انرژیِ سراسرِ تاریخِ بشر شناخته خواهد شد، بهتر است وقتِ بیشتری را به اندیشیدن درباره‌ی آینده‌ای که کاملاً تجدیدپذیر است اختصاص دهیم. حتی اگر این تمرین‌ها، به ناچار، همراه با گمانه‌زنی و ساده‌سازی باشند.

یک راهِ خوب برایِ تصورِ آینده‌ی پساکربن این است که به این بیاندیشیم که چرا و چگونه واقعیتِ «نرمالِ» امروزی‌مان درباره‌ی مصرفِ انرژی را ساختیم.

هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیست‌محیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر می‌شوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، درباره‌شان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بی‌قید‌ و شرطِ محتوای آن‌ها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری به‌وجودآورندگان‌شان نیست.


  1. biomass 

  2. geothermal 

  3. carbon capture and storage 

  4. carbon sequestration 

  5. negative emissions 

  6. post-carbon 

  7. unsustainable 

  8. petroleum 

  9. low-hanging fruit 

  10. tar sand 

  11. tight oil 

  12. higher-cost tipping point 

  13. U.S. Energy Information Administration and Steven Kopits, “Oil and Economic Growth: A Supply Constrained View,” presentation at Center on Global Energy Policy, Columbia University, New York, NY, February 11, 2014. 

  14. nuclear fission 

  15. hot fusion power 

  16. cold fusion 

  17. built environment 

برو بالا