Tag archive

ایوان ایلیچ

در برابر همه‌چیز: ایوان ایلیچ، مجازات‌گرِ حرفه‌ها

این‌روزها کمتر از ایوان ایلیچ و نقدهای خیره‌کننده‌اش از ساختارهای جهان مدرن می‌شنویم؛ مگر در برخی محافل آموزشی و مرتبط با کتابِ مشهورِ او یعنی «مدرسه‌زُدایی از جامعه». اما این کتاب فقط بخشِ کوچکی از نظامِ انتقادی اوست؛ نظامی که صداقت، ژرفا، و روشن‌بینیِ آن‌ بسیار کم‌نظیر است و روز به روز بیشتر به کار ما مربوط می‌شود. درست به همین دلیل است که باید بیشتر دربارهٔ آنچه ایوان ایلیچ آن‌را رسالتِ فکری خویش می‌دانست بیاندیشیم: نقدِ تاریخمندِ قطعیت‌های جهان مدرن. در این یادداشت با مجموعهٔ نسبتاً گسترده‌تری از افکار او آشنا می‌شویم.

عدالت در اشتغالِ‌ مفید

نقد ایوان ایلیچ از جهان مدرن و خاستگاه‌های تاریخی آن‌ رادیکال و عمیق است. او برای «خودبسندگی» افراد ارزشی ذاتی قائل می‌شود و جامعه‌ای که سرزندگی و خودبسندگی اعضایش را تضمین کند را هم‌شادزی می‌نامد. گسترش بیش از حد نظام تولید صنعتی در تعارض با هم‌شادزیستن قرار دارد و از جنبه‌های مختلفی آن‌را تخریب می‌کند. در این نوشته که بخش‌هایی از کتاب «به سوی تاریخچهٔ نیاز» است، ایلیچ به یکی از این جنبه‌ها اشاره می‌کند.

ایوان ایلیچ و بیراهه‌ی تولیدِ صنعتی

در این یادداشت نویسنده ضمنِ معرفیِ ایده‌ی «بیراهه‌ی تولیدِ صنعتی» ارتباطِ آن‌را با نقدِ ایوان ایلیچ از جوامعِ صنعتی شرح می‌دهد. در این‌جا «بیراهه» به معنایِ خارج شدن موقت از مسیرِ اصلی است، با این قصد که این کار رسیدن به هدفِ اصلی را ساده‌تر کند. انسان (همچون خداوندگارش) قادر است برایِ رسیدن به هدفی والاتر، مسیرِ خود را دورتر کند و به بیراهه برود. اما مشکل از آن‌جا آغاز می‌شود که او هدفِ اصلی را فراموش کند و در بیراهه گم شود.

سلامتی به مثابهِ یک فضیلت

این متن از کتابِ «محدودیت‌هایِ پزشکی» نوشته‌ی ایوان ایلیچ، فیلسوف، مورخ و منتقدِ اجتماعیِ اتریشی-آمریکایی انتخاب شده است. در این کتاب، ایلیچ ضمنِ ارائه‌ی شواهدِ متعدد درباره‌ی محدودیت‌هایِ نهادِ پزشکیِ مدرن، دیدگاه‌هایِ فلسفیِ خود را درباره‌یِ سلامت و طبابت معرفی می‌کند.

درجاتِ مختلفِ حرکتِ خودمحرکه (مقایسه‌ی دوچرخه و ماشین)

این مطلب ترجمه‌ی یکی از فصل‌های کتابِ «انرژی و عدالت» نوشته‌ی ایوان ایلیچ، فیلسوف و منتقدِ اجتماعیِ اتریشی-آمریکایی است که نسخه‌ی اولِ آن در ۱۹۷۳ منتشر شد. تزِ اصلیِ او در این کتاب چنین است: صرفِ نظر از این‌که یک جامعه چقدر پیشرفته باشد، مصرفِ بیش از حد انرژی در آن منجر به از بین رفتن سلامتیِ اجتماعی می‌شود. به بیانِ ساده، همان‌طور که مصرفِ بیش از حد غذا بدنِ انسان را بیمار می‌کند، یک جامعه نیز باید میزانِ مصرفِ انرژیِ خود را کنترل کند. ایلیچ برایِ تبیینِ ایده‌اش به سراغ‌ِ صنعتِ حمل و نقل می‌رود و در این فصل از کتاب دو نوع نظامِ آمد و شد را با یکدیگر مقایسه می‌کند: نظامِ دوچرخه-محور در مقابلِ نظامِ ماشین‌محور.

فریبِ بزرگِ حمل و نقلِ مدرن

یک مردِ آمریکاییِ نمونه در هر سال بیش از ۱۶۰۰ ساعت وقت صرفِ ماشین‌اش می‌کند. او حین حرکت یا توقف در مسیرهایش در آن می‌نشیند. او آن‌را پارک می‌کند و دنبالش می‌گردد. او کار می‌کند تا بتواند قسط‌های ماهیانه‌ی آن‌را پرداخت کند. او کار می‌کند تا پولِ بنزین، عوارض، بیمه، مالیات و جریمه‌ها را بپردازد. او چهار ساعت از شانزده ساعت بیداری‌ِ روزانه‌اش را در جاده‌ها یا در حالِ‌گردآوری منابعِ لازم برای نگهداریِ ماشین‌اش سپری می‌کند؛ و تازه این آمار شاملِ زمانِ لازم برایِ انجامِ فعالیت‌های دیگری که توسطِ «حمل و نقل» بر او تحمیل شده‌اند نمی‌شود: زمانِ صرف شده در بیمارستان‌ها، دادگاه‌های جرائمِ رانندگی و گاراژها؛ زمانی که صرفِ تماشایِ آگهی‌های بازرگانیِ ماشین‌ها یا شرکت در کلاس‌های آموزشِ مصرف‌کننده‌ها می‌شود تا کیفیتِ خریدِ بعدی‌ افزایش یابد. آمریکاییِ نمونه، ۱۶۰۰ ساعت در سال صرف می‌کند تا ۷۵۰۰ مایل را طی کند: کمتر از ۵ مایل در ساعت. مردمِ کشورهایی که از صنعتِ حمل و نقل محروم هستند نیز همین‌کار را می‌کنند، با پای پیاده هر کجا که بخواهند می‌روند و به جایِ ۲۸ درصد، فقط ۳ الی ۸ درصدِ بودجه‌ی زمانیِ جامعه‌شان را به آمد و شد اختصاص می‌دهند. فصلِ تمایزِ آمد و شد در کشورهای ثروتمند و فقیر، طی کردنِ مسافت‌های طولانی‌تری طیِ یک ساعت از عمرِ بخشِ بزرگ‌تری از جامعه نیست،‌ بلکه ساعت‌های بیشتری از استفاده‌ی اجباری از میزانِ بالایی از انرژی است که به شیوه‌ای ناعادلانه توسطِ صنعتِ حمل و نقل توزیع می‌شود.

تخیلِ مبهوتِ سرعت

این مطلب ترجمه‌ی یکی از فصل‌های کتابِ «انرژی و عدالت» نوشته‌ی ایوان ایلیچ، فیلسوف و منتقدِ اجتماعیِ اتریشی-آمریکایی است. تزِ اصلیِ او در این کتاب چنین است: صرفِ نظر از این‌که یک جامعه چقدر پیشرفته باشد، مصرفِ بیش از حد انرژی در آن منجر به از بین رفتن سلامتیِ اجتماعی می‌شود. به بیانِ ساده، همان‌طور که مصرفِ بیش از حد غذا بدنِ انسان را بیمار می‌کند، یک جامعه نیز باید میزانِ مصرفِ انرژیِ خود را کنترل کند. ایلیچ برایِ تبیینِ ایده‌اش به سراغ‌ِ صنعتِ حمل و نقل می‌رود.

انتخابِ ما و آینده‌ی مطلوب

به باورِ من آینده‌ی مطلوب به انتخابِ عامدانه‌ی ما بستگی دارد: که زندگیِ فعال را به زندگی مصرفی ترجیح دهیم و شیوه‌ای از زندگی را پرورش دهیم که به ما اجازه‌ی رفتارِ فی‌البداهه و مستقل و در عین حال مرتبط با یکدیگر را می‌دهد، نه آن شیوه‌ای از زندگی که ما را محدود به ساختن یا ویران کردن، تولید یا مصرف کردن می‌کند؛ شیوه‌ای که فقط یک ایستگاه در جاده‌ای است که به آلودگی و تخریبِ محیطِ زیست منتهی می‌شود. آینده‌ی ما به انتخابِ نهادهایی که پشتیبانِ شیوه‌های فعالانه‌ی زندگی باشند بیشتر بستگی دارد تا توسعه‌ی فن‌آوری‌ها و ایدئولوژی‌های جدید. -- ایوان ایلیچ

جداکردنِ صلح از توسعه

در این نوشته‌، ایوان ایلیچ (فیلسوف و منتقدِ اجتماعی اتریشی-آمریکایی) با مراجعه‌ای موجز و تلفیقی به تحولاتِ قرنِ دوازدهم اروپا تا امروز، ریشه‌های تاریخی مفهوم «توسعه» را نشانه می‌گیرد و نشان می‌دهد که توسعه به کمکِ‌ اتحاد با آن‌چه او «صلحِ اقتصادی» می‌خواند تبدیل به اسلحه‌ای خطرناک علیهِ خودبسندگی و معیشت تمامِ مردمِ جهان شده است. فرایندی که مردمانِ جهان را به مصرف‌کنندگانِ منفعلِ کالاها و خدماتِ صنعتی تبدیل می‌کند؛ با حذفِ جنسیت از کارِ صنعتی و ایجادِ کارِ سایه، جنگی تمام عیار بین زن و مرد به وجود می‌آورد؛ و مروج اعمالِ خشونت علیهِ محیطِ زیست و منابعِ مشترک است.

برو بالا