«جبرگرایی محیطی» (environmental determinism) یا «جبرگرایی اقلیمی» (climate determinism) یا «جبرگرایی جغرافیایی» (geographical determinism) باوری است که بر اساس آن محیط زیست فیزیکی (physical environment) تعیین کنندهٔ قطعی توسعهٔ اجتماعی انسانها در یک مسیر مشخص و از پیش تعیین شده (توسط قوانین علمی) است. این نگرش در صورتهای اولیهٔ آن در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم منجر به تبدیل شدن جغرافیا به علم توجیهگر برتری نژادی اروپاییان و طبیعی بودن امپریالیسم و استعمارگری گردید. اگر چه این نگرش امروزه تقریباً به کلی طرد شده است، اما رسوبات آن را هنوز میتوان در بسیاری از نظریههای معاصر ردیابی کرد. برخی صورتهای تحولیافته این نظریه سعی میکنند بدون افتادن به ورطهٔ نژادپرستی و جبرگرایی مکانیکی، رابطهٔ بین تحولات جوامع مختلف انسانی و محیط پیرامون آنها را طی فاصلههای زمانی بسیار طولانی (چندین دههزار سال یا بیشتر) مطالعه کنند. آثار «جَرِد دایاموند» (Jared Diamond) که یک تاریخنگار محیطی (environmental historian) آمریکایی است در این دسته قرار میگیرد. (نگاه کنید به «امکانگرایی»)
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
من در حوزهٔ مدیریت و مهندسی محیطی تحقیق و تدریس میکنم: چطور میتوان کارآیی سیستمهای شهری و صنعتی را از طریق مطالعهٔ سیستمی، ایجاد پیوندهای موثر بین آنها و مدیریت بهتر پسماندها افزایش داد و ظرفیتها و امکانهای مختلف را ارزیابی نمود؟ در این حوزه سعی میکنم یک عملگرا و ارائهدهندهٔ راهحل باشم. در پسزمینهٔ مطالعاتیام علاقمند به تاریخ، مدرنیت، و شناخت و نقد قطعیتها و اسطورههای معاصر هستم. در این حوزه سعی میکنم ارائهدهندهٔ پرسشهای رادیکال و دشوار باشم. پیش از این، حدود هشت سال در صنایع بینالمللی نفت و گاز در ایران و برخی کشورهای حاشیهٔ خلیجفارس کار کرده بودم.