ترجمه: روزبه فیض
برایِ ارتباط با سیارهمان زمین دو راه پیشِ رویمان قرار دارد: میتوانیم مثلِ گردشگران[۱]tourist رفتار کنیم و به زمین به مثابهِ تأمینکنندهی انواعِ کالا و خدمات برایِ مصرف، لذت و شادیمان نگاه کنیم؛ یا اینکه میتوانیم به مثابهِ زائرانِ زمین[۲]Earth Pilgrims رفتار کنیم و به سیارهمان نگاهی توأم با احترام و قدرشناسی داشته باشیم. گردشگران ارزشِ زمین و همهی ثروتهای طبیعیاش را فقط در رابطه با مفید بودنِ آن برای خودشان تفسیر میکنند. زائران اما سیاره را موجودی مقدس میبینند و ارزشِ ذاتیِ حیات را به رسمیت میشناسند. زمینِ زنده به خودیِ خود خوب است؛ با همهی زیبایی و وقارش.
گردشگران رضایت را در مصرفِ هدیههای طبیعت جستجو میکنند. زائران اما، شیدایِ حفاظت از گشادهدستی و وفورِ طبیعت هستند. سرشاریِ اقیانوسها، جنب و جوشِ جنگلها، اجتماعِ پرندگانِ رقصان، آسودگیِ درهها و تابآوریِ کوههایِ باشکوه آنها را به وجد میآورد و قلبِ زائران را لبریز از حیرت و شگفتی میکند. برایِ آنها معبود طبیعت است و طبیعت معبود. طبیعت معلمشان است، مرشد و راهنمایشان. آنها گاه او را گایا[۳]Gaia یا الههی زمین میخوانند و گاه به سادگی مادرِ طبیعت.
مردمانِ بومیِ جهان مانندِ زائران زیستند و رفتار کردند. زمین معبد، کلیسا و مسجدِ آنها بود. آنها در طبیعتِ وحشی به سفرِ کشف و شهود[۴]vision quest رفتند. در سایهی درختان نماز خواندند و عبادت[۵]meditation کردند. در جستویِ بهشت نگاهشان رو به آسمان نبود چرا که بهشتشان اینجا رویِ زمین بود.
سنت فرانسیس یکی از زائرانِ این سیارهی مقدس بود. گرگها، پرندهها و همهی موجوداتِ دیگر دوستان و خویشاوندانِ او بودند؛ خورشید و آتش برادرش بودند؛ ماه، ستارهها، باد و آب خواهرانش.
برایِ هندوها، خدا شخصی ساکنِ بهشت نیست. برایِ آنها زندگی لبریز از ملکوت است. همه چیز، از یک برگِ کوچک گرفته تا ارتفاعاتِ هیمالایا مدام از روحِ مقدس لبریز میشود. هندوها خود را زائرانِ سیارهی زمین میدانند.
در همهی سنتهای دینی مکانهای مقدسِ ویژهای وجود دارند؛ آنها مانندِ هفت چاکرا[۶]seven chakras یا نقاطِ طبِ سوزنی در بدن هستند. زائران به این محلها سفر میکنند: کوههای مقدسِ کایلاش[۷]Kailash و آتوس[۸]Athos، رودهایِ مقدسِ گنگ[۹]Ganges و یانگتسه[۱۰]Yangtze، کامینو دی سانتیاگو[۱۱]Camino de Santiago de Compostela و آئیاونا[۱۲]Isle of Iona نمونهی چنین مکانهایی هستند. سفرهای بیرونی به سفرهایِ درونی کمک میکنند اما مهمترین خاصیتِ سفرِ زیارت در این است که نوعی هوشیاری نسبت به تقدسِ همهی زمین را در فرد بیدار میکند.
البته، هر کدام از ما میتواند محلِ معینی را کشف کند که با روحمان همآوا[۱۳]resonate باشد، جایی که بتوانیم در آن در خلوت و تنهایی خودمان را پیدا کنیم؛ جایی شاید مثلِ یک درخت، تپه یا پهنهی ساحل. چنین مکانهای مقدسی نشانههای مهمی هستند: همانطور که یک سرودِ مذهبی[۱۴]mantra صدایی است که ما را به هوشیاریِ جهانی[۱۵]cosmic consciousness متصل میکند، یک بیشه، غار یا درهی معین هم میتواند نقطهای باشد که ما را به زمین وصل میکند.
زمینِ مقدس میزبانِ بزرگوارِ همهی زائران است؛ اما آیا آمادگیِ آنرا داریم که به جایِ گردشگران، زائران و میهمانانِ بزرگواری باشیم؟[۱۶]Kumar, S., 2009. Pilgrims or Tourists? Resurgence & Ecologist.
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
ساتیش کومار فعال اجتماعی و نویسندهی هندی است.