دو دیدگاه درباره‌ی آینده‌ی انسان در کره‌ی زمین

در منتخب سردبیر/نوشته شده در سال ۲۰۱۰ توسط
بیشتر دانشمندان و افرادی که با مفاهیم اکولوژی، قوانین ترمودینامیک و همین‌طور روندهای فعلی رشد جوامع بشری آشنا هستند نگران وضعیت آینده‌ی انسان در کره‌‌ی زمین هستند. به عبارت دیگر شرایط زندگی برای ما انسان‌ها در کره‌ی زمین به فردی شبیه است که از شدت بیماری در حال مرگ است و نشانه‌های حیاتی او در حال تحلیل رفتن است. تا این‌جا اغلب افراد مطلع متفق‌القول هستند. اما چاره چیست؟ این فرد بیمار را چطور می‌توان درمان کرد؟ این‌جاست که اختلاف نظرها جدی می‌شود و صاحب‌نظران مختلف راه‌حل‌های مختلفی ارائه می‌دهند. در این‌ نوشته دو دیدگاه اصلی را با نگاهی به دو کتاب مرور می‌کنیم. این نوشته ترجمه‌ای آزاد از یادداشت «دیوید اُر» (David Orr) است که درباره‌ی این کتاب‌ها در نشریه‌ی نیچر[۱]Orr, D., 2010. Two views of our planet’s future. Nature 464, 1273. منتشر شده است.

«دیوید اُر» از دو مولف که هر دو «محیط زیست‌گرا» هستند مثال می‌زند. مولف اول که «استوارت برَند»[۲]Stewart Brand نام دارد، در کتاب خود[۳]Brand, S., 2010. Whole Earth Discipline: Why Dense Cities, Nuclear Power, Transgenic Crops, RestoredWildlands, and Geoengineering Are Necessary, Reprint edition. ed. Penguin Books, New York. به راه‌حل‌های تکنولوژیک[۴]technological fixes دل بسته است و معتقد است تکنولوژی‌های امروز و آینده به ما کمک خواهند کرد تا ضمن حفظ رشد اقتصادی، بر مشکلات جهانی‌ نظیر گرم شدن زمین غلبه کنیم. اما مولف دیگر که «بیل مک‌کیبِن»[۵]Bill McKibben‌ نام دارد، در کتاب خود[۶]McKibben, B., 2011. Eaarth: Making a Life on a Tough New Planet, First Edition edition. ed. St. Martin’s Griffin, New York. چندان امیدی به نقش تکنولوژی‌های جدید نمی‌بندد و بر تمرکز زدایی، پایان اقتصاد مصرف‌گرا و رشد‌گرا و سازمان‌دهی مناسب اجتماعی تاکید می‌کند.

برَند خود را اکوپراگماتیست[۷]Eco-pragmatist‌ می‌خواند. به این معنا که او عمل‌گرایی است  که حتی اگر به لحاظ فلسفی به نامحدود بودن توانایی‌های تکنولوژیک انسان معتقد نباشد، در شرایط فعلی به این نتیجه رسیده است که منطق عمل‌گرایی حکم می‌کند که تکنولوژیست باشد. بر همین اساس و با توجه به این‌که ما به تحولات عمیق و سریع نیاز داریم، او معتقد است که منطق عمل‌گرایی حکم می‌کند از همه‌ی ظرفیت‌های تکنولوژیک امروز استفاده کنیم و تلاش خود را بر توسعه‌ی تکنولوژی‌های جدید متمرکز کنیم. اُر مثال‌هایی از نظریات و توصیه‌های او ذکر می‌کند:

  • استفاده‌ی بیشتر از انرژی هسته‌ای ضروری است، چرا که روش‌های جایگزین‌ تولید انرژی ممکن است با سرعت لازم توسعه‌ی عمومی نیابند. با توجه به چالش‌هایی که پیش رو داریم، انرژی هسته‌ای خواه‌ناخواه توسعه خواهد یافت. ما «محیط‌‌ زیست‌ گرایان»[۸]environmentalists دست کم می‌توانیم سعی کنیم این تحولات به شکل و در جهت مناسب رخ دهند.
  • دستکاری ژنتیکی محصولات غذایی با هدف افزایش بهره‌وری سیستم‌های کشاورزی و تولید غذا ضروری است. چون در غیر این‌صورت بیم آن می‌رود که تامین غذا برای جمعیت رو به فزونی جهان منجر به وابستگی بیشتر به منابع فسیلی شود. مخالفت محیط زیست گرایان با دستکاری ژنتیکی محصولات غذایی، نه تنها منجر به افزایش گرسنگی در جهان شده بلکه به زیان محیط زیست است و مانع از پیشرفت دانش بشری می‌شود.
  • باید با استفاده از روش‌های مهندسی زمین[۹]Geo-engineering جو زمین را دستکاری و زمین را خنک‌تر کرد.
  • حامیان «اصل احتیاط»[۱۰]precautionary principle[آ]به طور خلاصه، اصل احتیاط می‌گوید وقتی با خطر احتمالی بزرگی رو به رو هستید احتیاط شرط عقل است. افرادی کم اطلاع هستند که ترس را در جامعه نشر می‌دهند. در عوض باید از امکان‌هایی که مهندسی ژنتیک و علم زیست‌شناسی مصنوعی[۱۱]synthetic biology در اختیار ما گذاشته است هیجان زده باشیم: در‌ آینده نوآوران زیست‌شناسی مصنوعی، با خلق گونه‌های جدید تنوع زیستی[۱۲]biodiversity زیست‌کره را افزایش خواهند داد. جنبش «محیط زیست گرایی» باید بدون واهمه به توسعه‌ی علم و تکنولوژی رو بیاورد.

اما نگاه مک‌کیبِن کاملا متفاوت است. او معتقد است که ما آن‌چنان روی زمین تاثیر گذاشته‌ایم که تغییراتی که در آینده شاهد آن خواهیم بود شگرف خواهند بود. پس سوال مهم این است که چطور می‌توان از حالا برای این تغییرات شگرف آماده شد و با آن‌ها کنار آمد[۱۳]adapt و در عین حال سعی کرد تا از رخ دادن بدترین وقایعی که امروز احتمالش را می‌دهیم جلوگیری کنیم (یعنی تایید کنیم که خواه‌ناخواه تغییرات بزرگی رخ می‌دهد. پس علاوه بر این‌که برای رویاروی با آن آماده می‌شویم، سعی کنیم این تغییرات بزرگ دست کم به بدترین نتیجه‌‌های ممکن ختم نشوند).

به اعتقاد او، پایان رشد اقتصادی عجیب‌ترین و ترسناک‌ترین تغییری خواهد بود که با آن رو به رو هستیم. او که هیچ‌کدام از خوش‌بینی‌های «برَند» را نسبت به نبوغ بشری ندارد، معتقد است که احتمال این‌که ما بتوانیم به وسیله‌ی رشد، ساختن یا خلاقیت راهی برای خروج از بحران بیابیم اندک است. او دو دلیل ذکر می‌کند. اول این‌که سیستم‌ انسانی‌ای که ساخته‌ایم خیلی بزرگ شده است و تغییر دادن آن‌ ساده نیست و دوم این‌که ما به صورت روزافزونی شاهد بحران‌هایی بزرگ‌تر خواهیم بود: طوفان‌ها شدیدتر خواهند شد، دریاها بالا می‌آیند، تنوع زیستی کاهش می‌یابد، خشک‌سالی‌ها طولانی‌تر و شدیدتر می‌شوند و به دنبال آن آشوب‌های سیاسی و اقتصادی شدت خواهند گرفت. به گمان او «اصطکاک‌ها از آن‌چه به آن خو کرده‌ایم بیشتر شده‌اند. برای رسیدن به آن‌چه می‌خواهیم باید بیشتر تلاش کنیم».

او پیشنهاد می‌کند که ما سعی کنیم سقوط‌ تمدن‌مان را مدیریت کنیم[۱۴]manage our descent. ما باید بالغ شویم، با واقعیت رو به رو شویم، اضافه‌ی مصرف را کنار بگذاریم و سعی کنیم راهی بیابیم تا بتوانیم با وسایلی خیلی کمتر از آن‌چه امروز داریم، و زندگی‌ای به مراتب محلی‌تر و خود-بسنده‌تر[۱۵]local self-reliance نسبت به آن‌چه امروز در عصر جهانی‌شدن به آن خو گرفته‌ایم، زندگی درخوری داشته باشیم. به جای رشد اقتصادی، پروژه‌های ملی باید درباره‌ی «نگه داشتن دست‌آوردهایی که به دست آورده‌ایم» و «مقابله با طوفانی که پیش رو داریم» باشد. در کره‌ی زمینی که دیگر بخشندگی دوران کهن را ندارد، ما به تصمیم‌گیری در سطح محلی نیاز داریم، نه به تمرکزگرایی بیشتر.

دیدگاه‌های این دو نویسنده، یعنی برَند و مک‌کیبِن، به مثابه پرانتزی است که بحث‌ منطقی درباره‌ی آینده‌ی بشر را در مواجهه با خطر ناپایداری جهانی در بر می‌گیرد. یکی بحران زیست محیطی را تایید می‌کند، اما در رویارویی با آن مردد می‌ماند، اما دیگری نترس‌تر است. یکی مشکلاتی را که قابل حل هستند می‌بیند، دیگری اما مخمصه‌هایی را می‌بیند که نمی‌توانیم از شرشان خلاص شویم اما شاید بتوانیم یاد بگیریم مدیریت‌شان کنیم.

اما صرف نظر از این اختلاف‌‌ها، سوال‌های آشنا کماکان به جای خود باقی‌اند: (۱) برای پرهیز از تغییرات غیرقابل بازگشت و شدید و عبور از خط‌های قرمز چکار می‌توانیم بکنیم؟ (۲) چطور می‌توانیم روی دره‌ی عمیقی که بین دانش و گفتمان‌ عمومی وجود دارد پلی بزنیم؟

هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیست‌محیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر می‌شوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، درباره‌شان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بی‌قید‌ و شرطِ محتوای آن‌ها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری به‌وجودآورندگان‌شان نیست.


  1. Orr, D., 2010. Two views of our planet’s future. Nature 464, 1273. 

  2. Stewart Brand 

  3. Brand, S., 2010. Whole Earth Discipline: Why Dense Cities, Nuclear Power, Transgenic Crops, RestoredWildlands, and Geoengineering Are Necessary, Reprint edition. ed. Penguin Books, New York. 

  4. technological fixes 

  5. Bill McKibben 

  6. McKibben, B., 2011. Eaarth: Making a Life on a Tough New Planet, First Edition edition. ed. St. Martin’s Griffin, New York. 

  7. Eco-pragmatist 

  8. environmentalists 

  9. Geo-engineering 

  10. precautionary principle 

  11. synthetic biology 

  12. biodiversity 

  13. adapt 

  14. manage our descent 

  15. local self-reliance 


  1. آ) به طور خلاصه، اصل احتیاط می‌گوید وقتی با خطر احتمالی بزرگی رو به رو هستید احتیاط شرط عقل است. 

برو بالا