«بیماریهای پزشکزاد»، «بیماریهای یاتروژنیک»، «بیماریهای مضاعفِ پزشکساخته» یا «بیماریهای پزشکساخته» (Iatrogenic decease) به بیماریهایی گفته میشود که طیِ اعمالِ خدمات و راهکارهای درمانی بهوجود میآیند. بخش عمدهای از بیماریهای پزشکزاد را میتوان بهدلیلِ عوارضِ جانبیِ داروها، اعمالِ جراحی و امثال این موارد دانست.
ایوان ایلیچ (Ivan Illich)، متفکرِ و منتقدِ اجتماعی در کتابِ خود «نمسیس پزشکی: مکاشفهی سلامتی»[۱]Medical Nemesis: The Expropriation of Health مفهومِ بیماریهای پزشکزاد را تعمیق کرد و گسترش داد. او سه سطحِ مختلف برای این بیماریها تعریف کرد:
سطحِ اول «پزشکزادی درمانگاهی»[۲]clinical iatrogenesis نام دارد که به فرایندی گفته میشود که طی آن روشهای درمانی غیرمؤثر، خطرناک و یا اشتباه به بیمار آسیب میرسانند.
سطحِ دوم، «پزشکزادی اجتماعی» (social iatrogenesis) نام دارد که به فرایندِ «پزشکی شدن زندگی» (medicalisation of life) اشاره میکند. وضعیتی که در آن منافعِ افراد حرفهای شاغل در حوزهی درمان، شرکتهای داروسازی و شرکتهای تولیدِ تجهیزات پزشکی ایجاب میکند که بیماری یا بیماربودگی (sickness) را ترویج کنند. آنها میتوانند اینکار را از طریقِ ایجاد «نیازهای نامعقولِ سلامتی» (unrealistic health demand) که نیازمندِ درمان و مراقبتِ بیشتری هستند و یا با روی آوردن به درمانِ وضعیتهایی که بخشی از تجربهی عادی انسانها هستند (مانند زوالِ تدریجی بدن در اثر کهولت) انجام دهند. به این ترتیب، جنبههایی از رویهی پزشکی و صنایعِ وابسته میتواند آسیبِ اجتماعی (social harm) ایجاد کند که طیِ آن افرادِ جامعه نهایتاً سلامتی کمتری خواهند داشت و به صورتی روز افزون به مراقبت نهادهای حرفهای (institutional care) وابسته میشوند. از نظرِ ایوان ایلیچ، آموزشِ دانشگاهی پزشکان به فرایندِ پزشکی شدن جامعه کمک میکند، چرا که در دانشگاهها به آنها شیوههای تشخیص و درمانِ بیماریها آموزش داده میشود و بنابراین پزشکان یاد میگیرند که بر بیماری و نه سلامتی تمرکز کنند. فقرِ پزشکزاد (iatrogenic poverty) که به فقیر شدنی که به دنبالِ تقبلِ هزینههای سنگینِ پزشکی رخ میدهد گفته میشود نیز میتواند نوعی «پزشکزادی اجتماعی» تلقی شود.
سطحِ سوم، «پزشکزادی فرهنگی» (cultural iatrogenesis) است که به فرایندِ تخریبِ شیوههای سنتیِ «تعامل با» یا «معنا دادن به» مرگ، رنج و بیماری اشاره میکند. پزشکی شدن زندگی باعث میشود که افراد جامعه به تدریج مهارتهای خودمختارانهی (autonomous skills) خود را در غلبه بر مرگ، رنج و بیماری از دست بدهند و در نتیجه آسیبی فرهنگی (cultural harm) رقم میخورد.
لازم به ذکر است که ایوان ایلیچ در نقدِ خود از نهادِ پزشکی مدرن، همهی مزایای به دست آمده توسطِ جامعهی مدرن را رد نمیکند، بلکه قسمتی از آنرا که منجر به وابستگی و استثمارِ بیدلیل میشود نقد میکند.
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
clinical iatrogenesis ↩