بزرگترین شکست علم

در مطالب کوتاه/نوشته شده در سال ۲۰۱۵ توسط

سردبیر: مطلب زیر نوشتهٔ «اسکات آدامز» (Scott Adams) نویسنده و کاریکاتوریست آمریکایی است که به خصوص به خاطر خلق مجموعهٔ کمپیک‌استریپ‌های «دیلبرت» شهرت دارد. مطلب زیر ترجمهٔ این نوشتهٔ اوست.

بزرگترین شکست علم در تمام دوران حیاتش چیه؟

به نظر من هر چیزی مرتبط با «رژیم غذایی»[۱]diet و «تندرستی»[۲]fitness می‌تونه برای کسب این افتخار نامزد بشه. شاید علم خیلی از موارد مربوط به تغذیه و تندرستی رو درست فهمیده باشه. امیدوارم این‌طور باشه. اما من بیست سال پیش هم همین فکر رو می‌کردم و معلوم شد که در اشتباه بودم.

قبلن فکر می‌کردم غذاهای چرب باعث چاقی میشن؛ اما امروز به نظر می‌رسه که برعکسش درسته؛ مثلاً خوردن یه عالمه آواکادو و بادوم زمینی و پنیر اشتها رو کور میکنه و لاغر نگهتون می‌داره.

فکر می‌کردم اثر ویتامین‌ها روی سلامت به طور کامل بررسی شده؛ بعد فهمیدم که نخیر، این که روزی یه مولتی‌ویتامین می‌خوریم فقط به خاطر تبلیغاته و نه علم.

فکر می‌کردم «هِرَم غذایی آمریکا»[۳]U.S. food pyramid‌ پایهٔ علمی درست و درمونی داره؛ ولی هیچ وقت چیز به درد بخوری نبوده و ظاهرن امروز هم همین‌ وضع رو داره.

فکر می‌کردم نوشیدن روزی یه گیلاس شراب اثر مثبتی روی سلامت داره، اما الان فکر می‌کنم که این ایده احتمالاً فقط به یه همبستگی آماری[۴]correlation مربوط بوده.

فکر می‌کردم هر روز باید کلی آب بخورم،‌ چون آدم‌های باهوش اینو می‌گفتن، اما بعداً معلوم شد که این هم مبنای علمی‌ نداشته.

اگه بخوایین می‌تونم همین‌طور ادامه بدم.

احتمالاً وسوسه شدید که بگید مشکل من با «فقدانِ علمه»،‌ نه با خود علم. تو بعضی از مثال‌هایی که زدم یه باور عمومی وجود داره که علم کُلی تحقیق روی اون موضوعات انجام داده،‌ در حالی که در حقیقت این‌طور نبوده. واسه همین، میشه گفت که رسانه‌ها و دولت (به خصوص مدرسه‌ها) مقصرین اصلی هستن که اجازه دادن این همه چیزهای «غیر علمی» باعث خراب شدن وجههٔ علم واقعی بشن. در ضمن فکر کنم همه‌مون قبول داریم که علم خطاپذیره و علم واقعی یه جور خزیدن در طول زمان به سمت واقعیته.

شاید توقعّم خیلی زیاد بوده. انتظار داشتم علم به من بگه بهترین رژیم غذایی و تمرین‌‌های ورزشی برای سالم موندنم چی هستن. امّا علم کاملاً برعکسش رو انجام داد: بعضی وقت‌ها به خاطر تحقیقات گول‌زننده‌ای که انجام داد و بعضی وقت‌ها هم به خاطر این‌که در برابر رسوخ علمِ غلط به باورهای مردم سکوت پیشه کرد.

نتیجهٔ مستقیم‌اش هم این شد که علم، نسلِ من یعنی یک نسل کامل رو به سمت چاقی و دیابت و بیماری‌های عروقی هدایت کرد. تازه نتیجهٔ غیرمستقیم‌اش احتمالاً بدتره: «دیگه خیلی سخت میشه به علم اعتماد کرد!»

جدیدن یه مقاله دیدم که از این واقعّیت که تو یه سری مسایٔل مهم باور عمومِ مردم با علم و نظر دانشمندها اختلاف داره گلایه می‌کنه. مقاله یه جورایی القا میکنه که علم درست میگه و مردم ابلهن. ولی من برداشت دیگه‌ای دارم.

من فکر می‌کنم علم خودش باعث شده اعتبارش پیش مردم از دست بره. اگه بیست سال مدام به حساس‌ترین نقطهٔ بدن من لگد بزنی، چطور ازم انتظار داری چشم‌هام رو ببندم و دوباره بهت اعتماد کنم؟

این‌که یک نفر «تغییر اقیلم»[۵]climate change رو با وجود کلّی دلیل و مدرک باور نمی‌کنه نشونهٔ چیه؟ احمق بودن طرف؟ یا علمی که نتونسته اعتبار کافی به دست بیاره؟ ما انسان‌ها بر اساس «الگو شناسی» (pattern recognition) تصمیم می‌گیریم. خوب، الگویی که علم به کمک میمون‌های پرنده‌ای که تو رسانه‌ها داره به ما داده یه چیزیه تو این مایه‌ها:

قدم اول: ما اطمینان کامل داریم که پاسخ X است.
قدم دو: شرمنده، X غلط بود. اما Y قطعن درسته. این‌بار به ما اعتماد کنید!

علم قرار نیست همیشه یا حتی در اکثر مواقع درست باشه. علم باید به مرور زمان درست‌تر و درست‌تر بشه و اشتباهات گذشته‌اش رو هم درست کنه. امّا با این حساب یه آدم عادی چطوری میتونه بفهمه که علم تو فلان زمینه «کامل شده» یا این که هنوز تو نیمهٔ راهه یعنی در واقع یه جورایی هنوز «غلطه»؟

جواب اینه که هیچ وقت نمیشه چنین چیزی رو فهمید، مگر این پیشگوی خوبی باشید و بتونید جادو و جمبل کنید.

پس شاید بهتر باشه دست از سرزنش آدم‌هایی که به علم اعتماد ندارن برداریم و از خودمون دلیلش رو بپرسیم. جهل شاید بخشی از مشکل باشه، ولی به نظر من مشکل اصلی به ذاتِ علم مربوط می‌شه. علم به خاطر ماهیت‌اش از یک وضعیت «عمدتاً غلط» شروع کرده و هدفش اینه که به مرور زمان درست‌‌‌تر و درست‌تر بشه. پس چطور میتونیم به مردم بقبولانیم به چیزی اعتماد کنن که ذات عملکردش جوریه که باعث میشه تعداد جواب‌های غلطش بیشتر از جواب‌های درستش باشه؟

من طرفدار علم هستم،‌ چون حالت‌های دیگه بدترن (مثلن دولت اسلامی یا همون داعش!). فکر کنم اغلب شما هم با من هم عقیده هستین. ولی نباید از دیدن کسانی که به علم باور ندارن تعجب کنیم! انسان‌ها به الگوها نگاه میکنن و بر اون اساس تصمیم میگیرن. الگویی که علم تا الان به ما داده باعث شده اعتماد بهش کم بشه. علم در مورد تغذیه و تندرستی به من و نسل من جواب غلط داد،‌ همون‌طور که به نسل قبل از من در مورد سیگار جواب اشتباه داد.

در ضمن، فکر می‌کنم یه قسمت از بی‌اعتباری علم برمیگرده به چیزایی که میبینیم: «من می‌تونم ببینم که هم‌وطن‌هام دارن چاق‌‌‌تر و چاق‌تر میشن، ولی نمی‌تونم ببینم که یه دانشمندی تو آزمایشگاه داره یه کشفی واسه حل این مشکل می‌کنه». موفقیّت‌های علم معمولاً از چشم مخفی‌ان، در حالی که مشکلاتش همیشه جلوی چشم‌هامون هستن. حتی اگه باور داشته باشیم که علم اکثراً خوب و به درد بخوره، باز راحت‌تره که اشتباهاتش رو به یاد بیاریم تا خدماتش رو.

در ضمن همه‌مون می‌دونیم که تحقیقاتی که با بودجهٔ صنایع خصوصی انجام می‌شن مشکوک هستن. از این نوع تحقیقات‌ هم تا دلتون بخواد انجام می‌شه.

علم چیز فوق‌العاده‌ایه. اما دچار مشکل بی‌اعتباری شده و مقصر اصلی هم خودشه. حالا سؤال اینه که برای به دست آوردن اعتبارش چه کار باید بکنیم؟ آیا باید اون آدم‌های بدبین به علم رو شستشوی مغزی بدیم یا این که به این بدبینی جامعه به عنوان یه چیز خوب و مثبت نگاه کنیم؟ شاید این علمه که باید بهتر بشه، نه آدم‌ها.

من در اون سمتی ایستاده‌ام که می‌گه تغییرات اقلیمی در حال رخ دادنه. دلیلم هم اینه که بیشتر دانشمندها درباره‌اش توافق دارن و در نتیجه می‌شه گفت که علم امروز داره این‌رو می‌گه. در عین حال میدونم که نصف هم‌وطن‌هام با من مخالفن، به خاطر حسِ الگوشناسی‌شون. از یه طرف باور اون عدهٔ مخالف ممکنه باعث انفعال در رویارویی با تغییرات اقلیمی بشه و در نهایت به انقراض بشر منجر بشه، و از طرف دیگه با خودم فکر می‌کنم که آیا واقعاً دوست دارم تو دنیایی زندگی کنم که آدم‌ها دست از تصمیم‌گیری بر اساس الگوهایی که میبینن کشیده باشن؟

هر دو حالت به نظرم انتخاب‌های بدی میرسن.

هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیست‌محیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر می‌شوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، درباره‌شان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بی‌قید‌ و شرطِ محتوای آن‌ها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری به‌وجودآورندگان‌شان نیست.


  1. diet 

  2. fitness 

  3. U.S. food pyramid 

  4. correlation 

  5. climate change 

برو بالا