رسواییِ فولکس‌واگن: با موتورهای درون‌سوز خداحافظی کنید!

در مطالب کوتاه/نوشته شده در سال ۲۰۱۵ توسط
این مطلب ترجمه‌ی یکی از نوشته‌‌های اوگو باردی[۱]Ugo Bardi استادِ دانشگاه و متخصصِ انرژی‌های نوین در وبلاگش است که رسواییِ اخیرِ فولکس‌واگن را بهانه می‌کند تا به یکی از چالش‌هایِ‌ اساسیِ موتورهای درون‌سوز اشاره کند.[۲]Bardi, U., 2015. The Volkswagen scandal: say goodbye to the internal combustion engine! Resource Crisis. او مؤلف چندین کتاب از جمله «محدودیت‌های رشد: بازنگری»[۳]The Limits to Growth Revisited نیز هست.

مترجم: روزبه فیض

حتماً درباره‌ی رسواییِ رو به گسترشِ فولکس‌واگن شنیده‌اید. این شرکت با دستکاری در آزمون‌های سنجشِ میزانِ انتشارِ‌ آلاینده‌های ناشی از موتورهای دیزلِ خودروهایش مشتری‌هایش را فریب داده است. دلایلِ خوبی برایِ اقامه‌ی دعوا علیهِ فولکس‌واگن وجود دارد و این موضوع باید تا نهایت پی‌گیری شود؛ با این‌حال باید به این فکر کرد که شاید دلایلِ خوبی برایِ سر زدنِ چنین رفتاری از یک شرکتِ خودروسازیِ معتبر وجود داشته باشد. باید با دقت به این دلایل فکر کرد.

من بیش از ۲۰ سال به عنوانِ مشاور در صنعتِ خودرو حضور داشته‌ام و فکر می‌کنم تا حدِ خوبی با شیوه‌ی کار کردنِ آن‌ آشنا باشم. مطمئن باشید که تولیدکنندگانِ خودرو به هیچ عنوانِ مستعدِ «تقلب کردن»، به معنایِ نادیده گرفتن یا شکستنِ عامدانه‌ی قانون، نیستند. می‌توان به سادگی گفت که چنین چیزی (تقلب) در رویه‌ی آن‌ها جایگاهی ندارد، چرا که خیلی خوب با عواقبِ هولناکِ آن آشنا هستند (به فولکس‌واگنِ امروز نگاه کنید)؛ عواقبی که می‌تواند نقطه‌ی پایانی بر فعالیتِ آن‌ها به عنوانِ تولید کننده‌ی خودرو بگذارد. اتفاقاً برعکس، تولیدکنندگانِ خودرو به شدت تلاش می‌کنند تا نهایتِ امکان قانون‌گرا[۴]legalistic‌ باشند و با وسواسِ هر چه تمام‌تر قوانین و مقررات را نقطه به نقطه و مو به مو اجرا می‌کنند.

اما نباید فراموش کرد که تولیدکنندگانِ خودرو در جستجویِ سود هستند و مدیرانِ آن‌ها باید «نتایجِ خوب» ارائه دهند. بنابراین، اگر قوانین و مقررات به اندازه‌ی کافی شفاف نباشند، یا مستقیماً کاری را منع نکنند و آن‌کار بتواند به سودِ شرکتِ خودروساز تمام شود، آن‌وقت آن‌ کار را انجام خواهند داد.

به نظرِ من این نگرش، بهتر می‌تواند رسواییِ فولکس‌واگن را شرح دهد. این موضوع که نتایجِ آزمون‌های سنجشِ آلاینده در آزمایشگاه همیشه بهتر از جاده هستند تردیدی نیست. این موضوع هم که کارآییِ خودروها آن‌طور که توسطِ آزمون‌های استاندارد اندازه‌گیری می‌شود همیشه بهتر از کارآییِ خودروهایِ واقعی است، به خوبی مستند شده است. (مثلاً این‌جا یا این‌جا را نگاه کنید.)

اما اگر مفهومِ «تلقب» این‌طور مبهم است، این سوال پیش می‌آید که چه اتفاقی افتاده که در این رسوایی فولکس‌واگن به صورتِ خاص هدفِ قرار گرفته و رسوایِ عام شده است؟ شکی نیست که شاید آن‌ها به صورتِ خاص کاری بسیار بد انجام داده باشند، اما تعجب خواهم کرد اگر بررسی‌های آتی نشان دهد که فقط فولکس‌واگن بوده که مرتکبِ چنین کاری شده است. علاوه‌ بر این‌ مطمئن هستم که فولکس‌واگنی‌ها، قبل از انجامِ آن‌چه که انجام داده‌اند (هر چه که بوده)، حتماً با دایره‌ی حقوقیِ سازمان‌شان مشورت کرده‌اند و چراغ‌ِ سبزِ آن‌ها را گرفته‌اند: احتمالاً حقوق‌دان‌هایشان این‌طور استدلال کرده‌اند که این کار مستقیماً توسط قانون منع نشده و در نتیجه غیرِ قانونی نیست. به هر حال، نظریه‌های توطئه را رها می‌کنم و به سراغِ عواقبِ واضحی می‌روم که این داستان احتمالاً با خود همراه خواهد آورد.

اجازه دهید، نکته‌ای که در سال‌های فعالیتم در صنعتِ خودرو آموخته‌ام را با شما به اشتراک بگذارم. داستانِ کاهشِ آلایندگیِ موتورهایِ درون‌سوز[۵]internal combustion engine مثالِ خوبی از پدیده‌یِ «بازدهِ نزولیِ»[۶]diminishing returns فن‌آوری است. فراتر از آن، این داستان به خوبی به ما نشان می‌دهد که چطور نیت‌هایِ خوب به سادگی می‌توانند در تضاد با واقعیت قرار بگیرند و در نهایت نتیجه‌ی معکوس دهند.

در این‌جا، این داستانِ بلند و مهیج را به اختصار شرح می‌دهم. مفهومِ «آلودگی» (pollution) در دهه‌ی ۱۹۷۰ محبوبیت یافت و به سرعت مشخص شد که تقصیرکارِ اصلیِ تولیدِ آلودگی، خودروها و در واقع آلاینده‌های منتشر شده از موتورهایِ آن‌ها هستند. بحث‌های عمده‌ای درگرفت: برخی می‌گفتند باید به کلی از شرِ موتورهایِ درون‌سوز خلاص شد و آن‌ها را با موتورهایِ الکتریکی جایگزین کرد؛ دیگران اما معتقد بودند که آلودگی‌های ناشی از موتورهایِ درون‌سوز را می‌توان به میزانِ قابلِ قبولی کاهش داد. عاقبت نظرِ گروهِ دوم، یعنی طرف‌دارانِ کاهشِ آلایندگیِ موتورهای درون‌سوز، به کُرسی نشست (آیا فیلمِ «چه کسی خودروی الکتریکی را کشت» را به خاطر دارید؟) و منجر به وضعِ زنجیره‌ای از اقداماتِ قانونی، به ویژه در اروپا، شد که هدفِ آن‌ها توسعه‌ی موتورهای کاراتر و کم‌آلاینده‌تر بود[۷]less polluting and more efficient engines. نتیجه‌ی کار در کل رضایت‌بخش به نظر می‌رسد (مثلاً این‌جا را ببینید).

اما، آن‌چه رسواییِ فولکس‌واگن به ما می‌گوید این است که اغلبِ دستاوردهایی که اخیراً به دست آمده، اگر تقلب نباشند، دستِ کم نتیجه‌ی تفسیرهایِ خلاقانه از قوانین هستند. آن‌چه به صورتِ خاص مهم است و در این‌جا نیز به قربانی شدنِ فولکس‌واگن منجر شده، به کاهشِ آلاینده‌‌های گروهِ «اکسیدهایِ نیتروژن»[۸]nitrous oxides مربوط می‌شود. کاهشِ این آلاینده‌ها برایِ خودروسازان چالشی بدقِلق و نابکار ایجاد کرده است، چرا که به نیازهایِ متناقضی مربوط می‌شود: نیاز به داشتنِ آلاینده‌هایِ‌ کمتر[۹]having pollution‌ و نیاز به مصرفِ سوختِ کمتر[۱۰]high mileage. برایِ کاهشِ مصرفِ سوخت، بایدِ کارآییِ موتور را بالا برد. این‌کار را می‌توان با به کارگیریِ موتورهایِ دیزل به جایِ موتورهایِ بنزینیِ معمولی انجام داد. موتورهایِ دیزل در دماها و فشارهایِ بالاتری کار می‌کنند و این باعثِ کارآییِ بیشترِ آن‌ها می‌شود. اما، این نکته هم‌زمان باعث می‌شود که این موتورها اکسیدهایِ نیتروژن بیشتری نیز تولید کنند. این امر به ترمودینامیکِ احتراق مربوط می‌شود. اگر سعی کنید با ترمودینامیک بجنگید، باید بدانید که ترمودینامیک همیشه پیروز خواهد بود. این مسأله اساساً لاینحل است، دستِ‌کم با در نظر گرفتنِ قیمتِ معقول برایِ یک خودروِ معمولی. وقتی شما با یک مسأله‌ی لاینحل مواجه هستید، واکنشِ متداول تقلب خواهد بود. ظاهراً این موضوع اتفاقی است که گریبانِ صنعتِ خودرو را گرفته و نتیجه‌ی آن رسوا شدنِ فولکس‌واگن بوده است.

اما، اگر این موضوع حقیقت داشته باشد که نمی‌توان در جنگ علیهِ ترمودینامیک پیروز شد، نتیجه‌ی منطقی این خواهد بود که اصولاً نباید به جنگِ آن برویم. مبارزه علیهِ موتورهای درون‌سوز در دهه‌ی ۱۹۷۰ با شکستِ منتقدانِ آن همراه بود، اما این جنگ را هنوز می‌توان با پیروزی خاتمه داد: خودروهای الکتریکی به شیوه‌ای خیره‌کننده در حالِ بازگشتن هستند. به علاوه، آن‌ها با انرژی‌هایِ تجدیدپذیر[۱۱]renewable energy‌ سازگارند. دیگر چه می‌خواهیم؟ این‌بار، سعی کنیم اشتباه‌های گذشته‌مان را تکرار نکنیم.

هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیست‌محیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر می‌شوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، درباره‌شان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بی‌قید‌ و شرطِ محتوای آن‌ها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری به‌وجودآورندگان‌شان نیست.


  1. Ugo Bardi 

  2. Bardi, U., 2015. The Volkswagen scandal: say goodbye to the internal combustion engine! Resource Crisis. 

  3. The Limits to Growth Revisited 

  4. legalistic 

  5. internal combustion engine 

  6. diminishing returns 

  7. less polluting and more efficient engines 

  8. nitrous oxides 

  9. having pollution 

  10. high mileage 

  11. renewable energy 

برو بالا