توسعهی مدرن و مراحلِ ششگانهی دگردیسی نگاهِ غرب به بیگانه
در این برهه از زمان، وظیفهی تاریخدان و فیلسوف این است که ریشههای «نیازهایِ غرب»[۳]Western needs و فرایندهایی که منجر به ظهور آنها شده است را شفاف کند. در آن صورت است که میتوانیم بفهمیم چگونه مفاهیمی ظاهراً روشنگرانه[۴]enlightened توانستهاند چنین تأثیرهای استثمارکننده و ویرانباری به بار بیاورند. پیشرفت[۵]progress، مفهومی که وجهِ بارزِ تمدنِ غرب طی ۲۰۰۰ سال اخیر بوده و از زمانِ فروپاشی رومِ کلاسیک روابطِ آنرا با خارجیها تعیین کرده، مبتنی بر «باور به نیازها»[۶]belief in needs است.
جوامع، بازتابِ چهرهی خود را نه فقط در خدایانِ اثیریشان[۷]transcendent gods بلکه در تصویرشان از بیگانهای (the alien) که در ورای سرحداتشان[۸]frontier قرار دارد میببینند. غرب، دوگانهگی[۹]dichotomy بین «ما» و «آنها»، ویژهی جامعهی صنعتی را به سایر نقاط جهان صادر کرد. این نگرشِ عجیب به «خود» و «دیگران» امروز پدیدهای جهانی شده است. این نشاندهندهی موفقیتِ پروژهی جهانگرایانهای[۱۰]universalist mission است که در اروپا آغاز شد. هر گونه تلاش برای بازتعریفِ مفهومِ توسعه[۱۱]development نهایتاً منجر به تقویتِ سلطهی اقتصادی غرب بر شیوهی اقتصادی رسمی خواهد شد، چرا که حرفهایها[۱۲]professionals بخشهای غیررسمیِ اقتصاد را (در غرب و خارج از آن) استعمار خواهند کرد. برای دفعِ این خطر، ابتدا باید مراحلِ شش گانهی دگردیسی[۱۳]metamorphosis مفهومی که امروزه به عنوانِ «توسعه»[۱۴]development شناخته میشود را درک کنیم.
هر اجتماعی[۱۵]community گرایشی مشخص نسبت به دیگران[۱۶]others دارد. به عنوانِ مثال، چینیها نمیتوانند بدون برچسبزدن با علائمِ تحقیر کننده دربارهی بیگانه یا داراییهایش صحبت کنند. برای یونانیها، او یا میهمانی است که از شهرِ همسایه به خانه آمده و یا یک برَبَر[۱۷]barbarian، یعنی یک انسانِ ناکامل است. در رُم، بربرها میتوانستند عضوِ شهر شوند، اما آوردنِ آنها به داخلِ شهر هرگز قصد یا مأموریتِ رم نبود. فقط در دورانِ باستانِ متأخر[۱۸]Late Antiquity و با ظهورِ کلیسایِ اروپایِ غربی[۱۹]Western European Church بود که بیگانه به کسی که مورد نیاز بود، کسی که باید به داخل آورده میشد، تبدیل شد. این نوع نگرش به بیگانه، یعنی نگاه به او به مثابهِ بار و زحمت[۲۰]burden، به خصوصیت بارزِ جامعهی غرب تبدیل شده است؛ بدون مأموریتِ جهانی[۲۱]universal mission نسبت به جهانِ بیرونی، آنچه ما آنرا غرب[۲۲]the West مینامیم هرگز شکل نمیگرفت.
این نوع نگرش به بیگانه، یعنی نگاه به او به مثابهِ بار و زحمت، به خصوصیت بارزِ جامعهی غرب تبدیل شده است؛ بدون مأموریتِ جهانی نسبت به جهانِ بیرونی، آنچه ما آنرا غرب مینامیم هرگز شکل نمیگرفت.
در طولِ قرنهای اخیر، این تصویر نسبت به غریبه[۲۳]outsider به مثابهِ کسی که باید به او کمک کرد، صورتهای متعددی به خود گرفته است. در دورانِ باستانِ متأخر بَربَرها به پاگانها[۲۴]pagan جهش[۲۵]mutated یافتند؛ به این ترتیب مرحلهی دومِ حرکت به سوی توسعه آغاز شد. پاگان کسی بود که غسلِ تعمید نیافته[۲۶]unbaptized اما بنا به طبیعتِ خود باید به مسیحیت بگرود. وارد کردنِ او به بدنهی مسیحیت از طریقِ اعمالِ غسلِ تعمید، وظیفهی هر فردِ مسیحی بود. در اوایل قرونِ وسطی (early Middle Ages)، بیشتر مردمِ اروپا غسلِ تعمید یافته بودند، حتی اگر همهشان هنوز به مسیحیت نگرویده بودند. بعد مسلمانها ظاهر شدند. مسلمانها، برخلافِ گوتها[۲۷]Goths و زاکسنها[۲۸]Saxons، یکتاپرست بودند و به وضوح مؤمنانی نمازخوان بودند. این بود که آنها در برابرِ گرویدن به مسیحیت مقاومت کردند. بنابراین، برای به زیر سلطه درآمدن و راهنمایی شدنشان باید نیازهای دیگری به غیر از نیاز به غسلِ تعمید به آنها نسبت داده میشد. پاگان به کافر[۲۹]infidel جهش کرد، که آغازِ سومینِ مرحله بود. تا اواسطِ دورانِ قرونِ وسطی، تصویرِ بیگانه دوباره جهش کرد. در این زمان، موروها[۳۰]Moors از گرانادا بیرون رانده شده بودند، کریستف کلمب به آنسوی اقیانوس سیاحت کرده بود و پادشاهی اسپانیا بسیاری از اختیارات کلیسا را تصاحب کرده بود. تصویرِ انسانِ وحشی[۳۱]wild man که کارکردهای انسانگرایانهی[۳۲]humanist function جامعهی متمدن را تهدید میکرد، جایگزینِ تصویر کافری که ایمانِ او را تهدید میکرد شد. همچنین در این دوره کاربردِ اصطلاحات مرتبط با اقتصاد[۳۳]economy-related terms برای توصیفِ بیگانه آغاز شد. بررسی تحقیقات متعددی که در اروپای قدیم دربارهی هیولاها، گوریلها و انسانهای وحشی انجام شده به ما نشان میدهد که انسانهای وحشی از نظر اروپاییها موجوداتی فاقد نیاز[۳۴]having no needs بودند. این بینیازی و استقلال آنها را ارجمند میکرد، اما تهدیدی علیهِ طرحهای استمعارگری و بازارگرایی[۳۵]mercantilism به شمار میرفت. برای نسبت دادن نیازها به انسانهای وحشی، لازم بود که او را از وحشی[۳۶]wild به بومی[۳۷]native تبدیل کرد؛ فرایندی که آغازگر مرحلهی پنجم بود. پس از تعمقی طولانی، بارگاههای اسپانیا[۳۸]Spanish courts به این نتیجه رسیدند که بومیان دنیای نو[۳۹]New World دارای روح و در نتیجه انسان هستند. در تعارض با انسانِ وحشی، فردِ بومی نیازمند است، اما نیازهای او با نیازهای انسانِ متمدن فرق میکند. نیازهای او توسطِ اقلیم، نژاد، مذهب و ارادهی خداوندی[۴۰]providence مشخص شده است. آدام اسمیت[۴۱]Adam Smith، هنوز منعکس کنندهی انعطافپذیریِ[۴۲]elasticity نیازهای فرد بومی است. همانطور که گونار میردال[۴۳]Gunnar Myrdal ملاحظه کرده است، ایجادِ نیازمندیهای متمایزِ بومیها برای توجیهِ استعمارگری و ادارهی مستعمرهها ضروری بوده است. برای مدتِ بیش از چهار صد سال، فراهم آوردنِ دولت، آموزش و تجارت برای بومیان، مسئولیت و زحمتی بود که سفیدپوستان برای خود متصور بودند.
هربار که غرب نقابِ جدیدی بر چهرهی بیگانه گذاشت، نقابِ قبلی طرد شد. چرا که اکنون به مثابهِ کاریکاتوری از تصویری متروک از خود[۴۴]an abandoned self-image به نظر میرسید. پاگان و روحِ طبیعتاً مسیحیاش باید کنار میرفت تا کافرِ لجباز وارد شود و مسیحیت بتواند جنگهای صلیبی[۴۵]crusade را آغاز کند. انسانِ وحشی برای توجیهِ نیاز به آموزههای انسانگرایانهی سکولار[۴۶]secular humanist education لازم بود. بومی مفهومی ضروری برای ترویجِ خودمحقپنداریِ[۴۷]self-righteous سلطهی استعماری بود. تا آغازِ طرحِ مارشال[۴۸]Marshall Plan بعد از جنگِ جهانی دوم، وقتی که گروههای صنعتی فراملیتی[۴۹]multinational conglomerate در حالِ گسترش بودند و رویاهای آموزگارها، درمانگران و طراحانِ فراملیتی[۵۰]transnational pedagogues, therapists and planners حد و مرزی نمیشناخت، نیازِ محدودِ بومیان به کالاها و خدمات به مانعی برای رشد[۵۱]growth و توسعه[۵۲]progress تبدیل شده بود. آنها باید به مردمانِ «کمتر توسعه یافته»[۵۳]underdeveloped دگردیسی میکردند که ششمین مرحله و وضعیتِ فعلیِ نگاهِ غرب به غریبههاست. بنابراین، استعمارزدایی[۵۴]decolonization فرایندِ تبدیل نیز بود: پذیرشِ جهانی تصویر غربی از خود به مثابه «انسانِ اقتصادی» (homo economicus)، آنهم در افراطیترین حالتش به مثابه «انسانِ صنعتی» (homo industrialis) که همهی نیازهایش توسطِ کالاها توصیف میشود[۵۵]commodity defined. متقاعد کردنِ دو میلیارد نفر از ساکنان زمین به اینکه خود را به عنوانِ «کمتر توسعه یافته» تلقی کنند به کمتر از بیست سال زمان احتیاج داشت.
توسعه بر پایهی سرانهی مصرفِ انرژی زیاد[۵۶]high per capita energy quanta و استفادهی روزافزون از خدمات حرفهای[۵۷]intense professional care، ویرانکنندهترین وجهِ تلاشهای مسیونری[۵۸]missionary غرب بوده است. پروژهای که راهنمای آن تصورِ غیر قابلِ دستیابیِ (از نظرِ اکولوژیک) کنترل انسان بر طبیعت و همچنین تلاشِ بیرحمانه (از نظرِ مردمشناسیک) برای عوض کردن شبکهها و تار و پودِ فرهنگی[۵۹]nests and snakepits of culture مردمانِ جهان با بخشهای سترون[۶۰]sterile wards خدماتِ حرفهای بوده است. بیمارستانهایی که تازهمتولدین را به بیرون پرتاب میکنند و مردن را جذب میکنند، مدرسههایی که افرادِ بیکار[۶۱]unemployed را قبل، بین و بعد از شغلها سرگرم نگاه میدارند، برجهای آپارتمانییی که جایگاهِ آدمها بینِ سفرهایشان به سوپرمارکتها هستند، بزرگراههایی که گاراژها را به هم متصل میکنند و الگوهایی تشکیل میدهند که در دورانهای توسعهی لجام گسیخته[۶۲]development spree بر چشماندازها خالکوبی شدهاند. این نهادها برای افرادی طراحی شدهاند که قرار است سراسرِ عمرشان را همچونِ کودکانِ شیشهی شیر به دستی سپری کنند که روی کالسکه از مرکز درمانی به مدرسه، به اداره و به استادیوم میروند. نهادهایی که امروزه کمکم شبیهِ کلیساهای بزرگ [قرونِ وسطی] میشوند، اگر چه عاری از هرگونه جذابیت و زیبایی.
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
ایوان ایلیچ فیلسوف اتریشی، کشیشِ کاتولیک و یک منتقد اجتماعی سرسخت بود که دربارهی نهادهای فرهنگِ معاصرِ غرب و تأثیرِ آنها بر آموزش، پزشکی، کار، مصرفِ انرژی، حمل و نقل و توسعهی اقتصادی کتابهای متعددی نوشته است.
Illich, I., 1981. Shadow Work. Marion Boyars, Boston ; London. ↩
Ivan Illich ↩
Western needs ↩
enlightened ↩
progress ↩
belief in needs ↩
transcendent gods ↩
frontier ↩
dichotomy ↩
universalist mission ↩
development ↩
professionals ↩
metamorphosis ↩
development ↩
community ↩
others ↩
barbarian ↩
Western European Church ↩
burden ↩
universal mission ↩
the West ↩
outsider ↩
pagan ↩
mutated ↩
unbaptized ↩
Goths ↩
Saxons ↩
infidel ↩
Moors ↩
wild man ↩
humanist function ↩
economy-related terms ↩
having no needs ↩
mercantilism ↩
wild ↩
native ↩
Spanish courts ↩
New World ↩
providence ↩
Adam Smith ↩
elasticity ↩
Gunnar Myrdal ↩
an abandoned self-image ↩
crusade ↩
secular humanist education ↩
self-righteous ↩
Marshall Plan ↩
multinational conglomerate ↩
transnational pedagogues, therapists and planners ↩
growth ↩
progress ↩
underdeveloped ↩
decolonization ↩
commodity defined ↩
high per capita energy quanta ↩
intense professional care ↩
missionary ↩
nests and snakepits of culture ↩
sterile wards ↩
unemployed ↩
development spree ↩