ترجمه: روزبه فیض
در عمدهی تاریخ و در اغلبِ نقاطِ جهان، ما انسانها به شیوهای عمومی[۱]communal bathing استحمام میکردهایم. در آسیایِ کهن، شستشو مناسِکی مقدس بود و باورِ عمومی بر این بود که به تنزیهِ روح و جسم میانجامد و برایِ سلامتی خوب است. حمام برایِ یونانیان رابطهای تنگاتنگ با ابرازِ فردی[۲]self-expression، آواز، رقص و ورزش داشت. این در حالی است که در روم، حمامها مراکزی اجتماعی برایِ صرفِ غذا، ورزش، مطالعه و بحثهایِ سیاسی بودند.
اما حمامِ عمومی در دنیایِ مدرن پدیدهای نادر است. در حالی که هنوز مناطقی وجود دارند—مثلاً در ژاپن، سوئد و ترکیه—که در آنها شستشو به شیوهی عمومی بخشِ مهمی از زندگیِ اجتماعی را به خود اختصاص میدهد، حمامِ عمومی برایِ اغلبِ کسانی که در شهرهایِ بزرگِ جهان، به ویژه در حوزهی فرهنگِ انگلیسی[۳]Anglosphere زندگی میکنند عملاً منقرض شده است. اغلبِ ساکنانِ لندن، نیویورک یا سیدنی به شستشو در خلوت، در میانِ محفظههایی از جنسِ پلکسیگلاس[۴]plexi-glass و استحمام به عنوانِ یک فعالیتِ صرفاً کارکردی که هدفِ آن تمیز کردنِ بخشهایِ خصوصیِ بدن به سریعترین و کارآمدترین شیوهی ممکن است خو گرفتهاند.
غروبِ پدیدهی حمامِ عمومی فقط یک وجه از تحولاتِ جهانگستری است که جوامعِ کوچکِ مناسکگرا[۵]ritualistic را به کلانشهرهایِ گستردهای تبدیل میکند که جمعیتِ آنها در شبکهای سُستْپیوند از افراد به هم متصلند. این تحول با مزایایِ بسیاری همراه بوده است—مثلاً امکانِ جابهجایی و دسترسیِ گسترده به انواعِ کالاها و خدماتِ صنعتی—اما در عینِ حال به تنهاییِ افسارگسیخته، بیتفاوتی[۶]apathy و ظهورِ پدیدههای جدیدِ روانشناسیک نظیرِ افسردگی، دلهره[۷]panic و اضطرابِ اجتماعی[۸]social anxiety انجامیده است. ازخودبیگانگیِ مدنی[۹]urban alienation، اصطلاحی که از اوایلِ قرنِ بیستم به این سو به کرّات توسطِ جامعهشناسانِ به کار گرفته شده، اینروزها به کلیشهای در توصیفِ جهانِ معاصر تبدیل شده است.
حمامهایِ کهن تصاویری کاملاً در تضاد با مدرنیت ارائه میدهند. در واقع به دشواری میتوان تصاویرِ ضدِ مدرنِ نیرومندتری را تجسم کرد. طبعاً این حمامها از تکثر و تنوعِ زیادی برخوردار هستند. فرقِ بسیاری بینِ سِنتویِ ژاپنی[۱۰]Japanese sento، با قوانینِ روشن و تأکیدِ سختگیرانهاش بر نظافت، و شستشوخانههایِ کثیفِ بریتانیا در دورهی ویکتوریایی وجود دارد. تجربهیِ عاطفیِ افرادی که در فوردوهایِ[۱۱]fürdő بزرگِ مجارستان—که برخیشان عمارتهایی چند طبقه بودند—استحمام میکردند با آنها که به لاخوتاهایِ حصیریِ سرخپوستانِ آمریکا[۱۲]lakȟóta sweat-lodge میرفتند فرق داشت. اما آنچه این مثالها را به هم وصل میکند، نقشی است که این فضاها در آوردنِ افراد در کنارِ هم و قرار دادنِ آنها در موقعیتِ تماسِ مستقیمِ فیزیکی بازی میکردند. امروز نیز، این جنبهی فیزیکی مجاورت اهمیتِ خود را حفظ کرده است.
معرفیِ مجدد حمامهایِ عمومی، با در نظرِگرفتنِ اصلِ مهم «مکانی برای گردِ هم آیی و مجاورتِ فیزیکی»، میتواند علیهِ تنهاییِ طاقتفرسایِ زندگی در کلانشهرها عمل کند. هیچ دلیلی ندارد که این حمامها از جنسِ سوناها و استخرهایِ مجلل، یا سالنهایِ زیبایییی که به آنها که وُسعشان میرسد وعدهی جوانیِ جاودانه میدهند، یا حمامهایِ مخصوص دگرباشان که در برخی کلانشهرها وجود دارد باشند. بلکه حمامهایِ عمومی میتوانند به مثابهِ مکانهایِ عمومیِ واقعی عمل کنند: ارزان، چندمنظوره و در دسترسِ همگان.
امروز، افرادِ زیادی سراغِ یوگا، تمرکزِ حواس[۱۳]mindfulness و سایرِ تمرینهایِ «ذهن-جسم» میروند. اینها روشهایی فردی برایِ درمانِ حسِ تنزُدودگیِ[۱۴]disembodiment ناشی از زندگیِ پر قید و بندی است که با چپیدن در کابینِ متروها یا قوز کردن در مقابلِ مونیتورِ کامپیوترها سپری میشود. حمامِ عمومی میتواند فضایی مشابه برایِ تمرکز رویِ بدن ایجاد کند، اما اینکار را در سطحِ جمعی انجام میدهد و جسمانیت و تماسِ مستقیم را به حوزهی مراوداتِ اجتماعی باز میگرداند. ژاپنیها به آن پیوندِ برهنه[۱۵]hadaka no tsukiai به مثابه نوعی پیوندِ خویشاوندگونه[۱۶]skinship میگویند.
این یک قانونِ ساده است: حضورِ فیزیکی ما را بیشتر نسبت به خودمان و آنها که پیرامونمان قرار دارند آگاه میکند و باعث میشود خود و دیگران را به عنوانِ موجوداتی زیستی، و نه منحصراً کلامی یا عقلانی بشناسیم. در چنین فضاهایی است که چهرههایِ شَبَهگونی که در قطارها و اتوبوسها از کنارِ ما عبور میکنند تغییرِ ماهیّت میدهند: آنها دیگر ارقام یا ایدههایی انتزاعی نیستند، بلکه مجدداً به انسان تبدیل میشوند!
اغلب فراموش میکنیم که حمامهایِ رومیان فضاهایی بودند که مردم از طبقاتِ مختلفِ اجتماعی میتوانستند شانه به شانهی هم استحمام کنند. در سراسرِ امپراطوریِ روم، حمامها نقشی دموکراتیک بازی میکردند که در آنها مردمانی که از گروههایِ سنی یا نژادهایِ مختلف بودند با هم تماس برقرار میکردند. به گفتهی مورخِ آمریکایی، ماری بیرد[۱۷]Mary Beard، حتی امپراطور نیز همراه با محافظانِ شخصی و غلامانش اغلب با همین مردم حمام میکرد. این جهانمیهنانگیِ برهنه[۱۸]naked cosmopolitanism نقطهی ارجاعِ مهمی برای شهروندان بود که به گواهِ تاریخ، بخشِ مهمی از جذابیتِ روم را به خود اختصاص میداد. تجربهی مستقیمِ بدنهایِ واقعیِ انسانهای دیگر از طریقِ لمس یا بوییدنِ آنها روشِ مهمی برایِ درکِ بدنهایِ خودمان است. ادراکی که این روزها باید از طریقِ آیینههایِ ستَرون، فوتوشاپی و تحریفشدهی تبلیغات، فیلمها و سایرِرسانهها به دست آورده شود.
زندگی در جامعهای که برهنگیِ معمولی تحتِ شعاعِ تصاویرِ آرمانی یا پورنوگرافیک از بدن قرار گرفته است باعث شده که بسیاری از ما به صورتِ ناخودآگاه از بدنهایِ پشمآلود، شکمهایِ شل و ول و پستانهایِ با ظاهرِ عجیب متنفر باشیم. رویکردِ نسبتاً لیبرال نسبت به این موارد در جوامعی نظیرِ دانمارک که در آنها برهنگی در حمامها امری عادی—و گاه اجباری—تلقی میشود، نشان دهندهی این نکته است که میتوان حسِ مبناییِ تنوع را نسبت به بدنهایمان مجدداً احیاء کرد و قوانینِ غیرِ منعطفی که بر تعریفِ ما از به اصطلاح «بدنِ نُرمال» حکم میرانند را شکست.
حمامهایِ عمومیِ آینده، با اختراعِ مجددِ کارکردهایِ اجتماعی-تاریخیِ پیشینیانِ کهنِ خود و اتخاذِ جذابترین جنبههایِ آنها خواهند توانست الگوهایی جدید ایجاد کنند و به احیایِ فضاهایِ عمومی که در سایرِ حوزهها در حالِ تحلیل رفتن هستند کمک کنند. آنها میتوانند نظیرِ کتابخانهها یا نمایشخانهها عمل کنند، یا میزبانِ مناظراتِ فلسفی یا مسابقاتِ شطرنج باشند. همچنین میتوانند مانندِ حمامهایِ مراکشی، دارای باغ و حیاط و باغچههایِ متعدد باشند تا ساکنانِ شهرها را به گیاهان، گلها و جانوران نزدیکتر کنند.
از لحاظِ سیاسی نیز میتوان چنین حمامهایی را در راستایِ تلاشهایِ گستردهتری که برایِ ساختِ مدلهایِ پایایِ اقتصادی انجام میشود دید. سالِ گذشته و در کنفرانسِ تغییرِ اقلیم در سازمانِ ملل در پاریس، کشورهایِ جهان توافق کردند که دیگهایِ گازسوز را با گزینههایِ کَمکربن[۱۹]carbon-friendly جایگزین سازند. اگر چه آلودگیِ ناشی از این دیگها به مراتب کمتر از ماشینها، هواپیماها یا دامداریهاست، ولی نباید فراموش کرد که التزامِ فردیِ ما به شستشو در خلوت [در حمامهایِ خصوصی در خانهها] بخشی از فشارهایِ ناپایایی است که بر زمین وارد میکنیم. حمامهایِ عمومی میتوانند با انرژیِ خورشیدی گرم شوند و از این فشار بکاهند.
این خلافِ اندیشهی سلیم است که ایدهی حمامهایِ عمومی را صرفاً به عنوانِ موضوعی برایِ حسرت خوردن دربارهی گذشتهها در نظر بگیریم و آنرا رد کنیم. استحمامِ عمومی خصوصیتی تقریباً جهانشمول در بینِ ما انسانهاست [بوده است] و معنایِ آن به مراتب فراتر از بهداشتِ فردی است. قطعاً دلایلِ عملیِ متعددی برایِ احیایِ این رویه وجود دارد، اما تنوع و تکثرِ انسانشناسیک به ما میگوید که احتمالاً نیازهایِ بنیادیتری نیز برای این هنرِ باستانی و عمیقاً انسانی وجود دارد.
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
برخی از ترجمه و ویرایش متنهای منتشر شده در یوتوپیا توسط گروه ترجمه انجام میگیرد.