Tag archive

فقر

عدالت در اشتغالِ‌ مفید

نقد ایوان ایلیچ از جهان مدرن و خاستگاه‌های تاریخی آن‌ رادیکال و عمیق است. او برای «خودبسندگی» افراد ارزشی ذاتی قائل می‌شود و جامعه‌ای که سرزندگی و خودبسندگی اعضایش را تضمین کند را هم‌شادزی می‌نامد. گسترش بیش از حد نظام تولید صنعتی در تعارض با هم‌شادزیستن قرار دارد و از جنبه‌های مختلفی آن‌را تخریب می‌کند. در این نوشته که بخش‌هایی از کتاب «به سوی تاریخچهٔ نیاز» است، ایلیچ به یکی از این جنبه‌ها اشاره می‌کند.

نیت‌های خوب به جهنم!

متنِ زیر ترجمهٔ سخنرانی ایوان ایلیچ است که در ۲۰ آوریل ۱۹۶۸ به عنوانِ شخصیتِ برگزیدهٔ کلیسا در کنفرانسِ «پروژهٔ بین‌ آمریکاییِ دانشجویی» در کورناواکِ مکزیک ارائه شده است. ایلیچ با شیوهٔ معمول و بعضاً کناییِ خود به قلبِ خطرِ نگرشِ آقا بالاسریِ نهفته در خدماتِ داوطلبانه، به ویژه خدماتِ بین‌المللی موسوم به «هیأتِ فرستادگان» یا میسیونرها اشاره می‌کند. ایده‌ٔ مطرح شده در این سخنرانی به مراتب عمومی‌تر از داوطلبانی است که مخاطبان وقت ایلیچ بودند. ایلیچ در این نوشته به تمایلی عمیق در تمدن غرب اشاره می‌کند که برای خود نوعی رسالت رستگاری بشریت را در نظر گرفته است و ترکیب آن با جامعهٔ صنعتی مدرن آن‌را به یکی از مهم‌ترین نیروها برای تخریب فرهنگ‌های سنتی و محیط زیست‌ بومی جوامع جهان تبدیل کرده است.

پایایی بدونِ توسعه نه!

اصطلاحِ «توسعه» یا نسخه‌ی جدیدتر آن به نامِ «توسعه‌ی پایدار» را زیاد می‌شنویم. سیاست‌مداران، دانشمندان و صنعت‌گران از طیفِ چپ گرفته تا راست از ضرورتِ توسعه سخن می‌گویند. آن‌ها که روشن‌فکرترند و چالش‌های زیست‌محیطی و اجتماعی وابسته به «توسعه» را بهتر می‌دانند، گاه از «توسعه‌ی پایدار» سخن می‌گویند، بی‌آن‌که همیشه متوجه این نکته باشند که توسعه‌ی پایدار میراث‌دارِ توسعه است و مفهومِ عمیقاً جدیدی نیست. اصطلاحات و مفاهیمِ توسعه‌‌محور آن‌قدر در ادبیاتِ فرهنگی و سیاسیِ ما رخنه کرده‌اند که گاه به صورتِ ارزش‌هایی بدیهی تلقی می‌شوند. اما نقدهایی عمیق به مفهومِ توسعه وارد است که اغلبِ آن‌ها را می‌توان به توسعه‌ی پایدار هم وارد دانست. این نوشته که توسطِ یکی از بارزترین منتقدانِ توسعه نوشته شده خلاصه‌ای از تاریخِ تحولاتِ مفهومِ توسعه ارائه می‌دهد.

برو بالا