نطق خانم «اورسالا لهگوین» (Ursala K. Le Guin) حین دریافت جایزهٔ بنیاد ملی کتاب آمریکا در نوامبر ۲۰۱۴.
سخنرانی به زبان انگلیسی است که برای آن زیرنویس فارسی گذاشتهایم. چنانچه زیرنویس فارسی را نمیبینید باید آنرا از داخل نمایشگر یوتیوب فعال کنید.
متن سخنرانی (متن اندکی تحتالفظی ترجمه شده که با زمانبندی سخنرانی به انگلیسی هماهنگی بیشتری داشته باشد):
از نیل و سایرین که این جایزهٔ زیبا را به من دادید تشکر میکنم. از صمیم قلب تشکر می کنم. خانوادهام، کارپرداز و ویراستارهایم همه میدانند که بودن من در اینجا همانقدر سهم من است که سهم آنهاست. این جایزه همانقدر مال من است که مال آنهاست.
من با شادی آنرا قبول میکنم و با همهٔ نویسندههایی که مدتهاست از ادبیات حذف شدهاند، همکاران نویسندهام که کتابهای فانتزی و علمی-تخیلی مینویسند. نویسندگان تخیل و اندیشه، کسانی که در ۵۰ سال شاهد بودند که چطور این جایزههای زیبای ادبی به اصطلاحاً «واقعگراها» تقدیم میشود.
من فکر میکنم زمانهای دشواری پیش رو خواهیم داشت. وقتی به این فکر میکنم که ما نیازمند صدای نویسندگانی هستیم که بتوانند شیوههای دیگر زندگی کردن را ببینند و بتوانند از میان جامعهٔ وحشت-زندهٔمان و علاقهٔ عقدهوارش به تکنولوژی ماوراء شیوههای دیگر بودن را ببینند، یا حتی تصور کنند که دلایلی واقعی برای امیدواری وجود دارد.
ما به نویسندگانی احتیاج داریم که آزادی را به خاطر داشته باشند. شاعران، حکما، واقعگرایان واقعیتی بزرگتر. امروز، من فکر میکنم که ما به نویسندگانی احتیاج داریم که فرق بین تولید کالا برای عرضه در بازار و اجرای هنری را میدانند.
تولید مطالب نوشتاری برای تنظیم کردن استراتژیهای فروش و حداکثر کردن سود شرکتی و کسب درآمد از طریق تبلیغات با تألیف یا انتشار مسئولانهٔ کتاب فرق میکند.
با اینحال شاهد این هستیم که دپارتمانهای فروش کنترل فرایند نشر و ویرایش کتاب را به دست گرفتهاند. من میبینم که ناشران خودم در بحران احمقانهٔ ناشی از جهل و طمع فرو رفتهاند. آنها بابت کتابهای الکترونیکی از کتابخانههای عمومی شش یا هفتبرابر بیشتر از مشتریهای معمولی پول میگیرند. همین چند وقت پیش دیدیم که یکی از این سودجویان سعی کرد ناشری را به خاطر سرپیچی تنبیه کند و نویسندههایی که توسط فتوای شرکتی تهدید شدهاند. من خیلی از افراد مانند خودمان (یعنی تولیدکنندههایی که کتاب مینویسیم و کتاب تولید میکنیم) را میبینم که این تهدیدها را میپذیرند.
خیلی از ما به سودجویان کالامحور اجازه میدهیم که ما را مانند خوشبو کنندهٔ زیر بغل بفروشند و به ما بگویند چه چاپ کنیم و چه بنویسیم.
همانطور که میدانید، کتابها، فقط کالا نیستند. انگیزهٔ سودآوری اغلب با هدف هنر در تضاد قرار دارد.
ما در عصر سرمایهداری زندگی میکنیم. فرار کردن از حیطهٔ قدرت آن به نظر غیرممکن میرسد. اما حقوق الهی پادشاهان هم روزگاری همینطور بود. انسانها میتوانند در مقابل هر قدرت انسانییی بایستند و آنرا تغییر دهند.
مقاومت و تغییر معمولاً با هنر شروع میشود. و خیلی وقتها با هنر ما، یعنی هنر واژهها.
من دوران کاری طولانی و خوبی داشتهام. همراهان خوبی داشتهام. اما اینجا، در پایان آن، واقعاً دوست ندارم شاهد این باشم که ادبیات آمریکا به بهایی ناچیز فروخته میشود. ما که از طریق نوشتن و منتشر کردن امرار معاش میکنیم میخواهیم (و باید بخواهیم) سهم عادلانهمان را میخواهیم. اما نام جایزهٔ زیبای ما سود نیست. نامش آزادی است.
متشکرم.
هدف ما در مجلهٔ یوتوپیا افزایش دانایی عمومی دربارهٔ مشکلات اجتماعی و زیستمحیطی است. مطالب مجله با عشق انتخاب، ترجمه و منتشر میشوند. بهترین و تنها دلگرمی برای ما این است: مطالب ما را بخوانید، دربارهشان فکر کنید، با ما حرف بزنید! توجه داشته باشید که انتشار مطالب در یوتوپیا به معنای تأییدِ بیقید و شرطِ محتوای آنها و یا حمایت از سوابق اجتماعی-سیاسی-فکری بهوجودآورندگانشان نیست.
برخی از ترجمه و ویرایش متنهای منتشر شده در یوتوپیا توسط گروه ترجمه انجام میگیرد.